بار آوری کارآیی کشورما در بهار وسال نو چگونه خواهد بود ؟

 

         بهار آ مد بهار د یگر آمد         بهار خوش نما  زیبا تر  آمد

         نچیدیم گل بمیل خاطر خود      دیگرسالی زعمر ما سر امد

 

     زمستان با همه شدت و حدت و خشونت پایان یافت . بهار این فصل زیبای طبیعت  باردیگر تکرار می شود و زمینه زایش و سازش برای باشنده گان  کرۀ خاکی ما فراهم می آید . انسانها با باروری و تولید وسایل زنده گی و نعمات مادی ، شرایط رشد وتکامل برای ادامۀ حیات بهتروخوبتر را به بنی نوع خود مهیا می سازند . زندگی در جولانگاه و چرخش طبیعی خود جز همین سوخت و ساخت ، زایش و فرسایش  چیزی دیگری نیست . رسالت انسان ها هم در همین بارور سازی ، تغییر ورشد و تکامل است . آنانیکه جز این مسیر حرکت میکنند، زندگی را نفی مینمایند ، بر ضد قانون طبیعت عمل میکنند .، نمی شود آنهارا در ردیف انسانهای کامل سازنده گان تمدن عالی کنونی جامعه بشری دانست ، بلکه آنها را در ردیف پیام آوران مرگ و نیستی ظلمت و جهل باید شمرد .

     اگریک نظر کوتاه به جامعه ، مردم  و کشورمان بیندازیم  می بینیم که در راستای کارو سازند ه گی وانجام رسالت انسانی در میان جامعه بشری درچه نقش و سطحی قرار دارد. ماسی سال جنگ را پشت سر گذاشتیم نسل جوان ما درجنگ تولد و بزرگ شد ، بیش ازیک میلیون نفر دراین کارزار قربانی دادیم بیشتر از یک میلیون نفرمعیوب داریم  ودر حدود پنج و نیم میلیون نفرآواره و مهاجر داریم که بیشتر آنها در پاکستان ، ایران و آسیای میانه زنده گی فلاکت بار پر از توهین و تحقیردارند . وصدها هزار نفر دیگر در خود کشورمان افغانستان نمیتوانند از ترس گروه های مسلح غیر مسوول و طالبان در خانه و زادگاه خود زنده گی نمایند .

    اگر نفوس کشورمان به شمول مهاجرین بست و نه  و نیم یا سی میلیون نفربوده  باشد از سه نفر یک نفر کشته ، زخمی و معیوب و یا آواره و مهاجر شده است حال ببنیم دو حصۀ باقی مانده چه حال و احوال دارند ؟ قریب 80 فیصد مردم در فقر و زیر فقر زنده گی می کنند و 17 فیصد مردم خورده مالک که زنده گی میانه حال دارند و در بیم هراس بسر میبرند بزودی همین موقعیت خود را از دست خواهند داد ، زیرا غارت گران هرگونه امکان چپاول آنها را بدون هراس از قانون دارند هیچ  تضمینی در امنیت این قشر یا طبقه   و جود ندارد  8 / 2 فیصد ازمردم زنده گی نسبتاً مرفه دارند آنها باوصف داشتن رابطه با مراکز قدرت در خوف و رجا بسر میبرند هرلحظه امکان دارد این موقعیت خود را از دست بدهند ، زیرا  2/ 0 فیصد که دررأس قدرت قرار دارند به خصو ص رهبری آن ها                                                                                                              کسانی اند هم با امکانات دولتی و هم  دارای قدرت مسلح بیرو ن از دولت هستند ، اگر بخواهند میتوانند این طبقه  را از هستی ساقط کنند ویا سلب دارایی نمایند . آری این 2/0 فیصدی ها 8 / 99  فیصد مردم را اسیر گروگان بنده و بردۀ خود می پندارد و هرچه دل شان خواست بالای آن ها روا میدارند . آن ها  بخاطر جابجایی قدرت و تجدید موقعیت چه در درون دولت چه بیرون ازآن با همد یگر زد و بند ها ، حتا بر خورد های خونین دارند تلفات ناشی از قدرت خواهی و افزون طلبی آن ها را نیزهمان طبقات محروم و زیرین جامعه می پردازد .

  توجه نمایید در حدود 130هزار نفر درصف پولیس ، اردوی ملی، امنیت ملی و قوت های محافظت شخصی  هستند ، 120هزار نفر افراد مسلح غیر مسوول اند که وابسته به قوماندانان جنگی سابق میباشند آماده نیستند سلاح شان را به دولت بدهند در حالیکه آنها چه در پارلمان چه به صفت وزیر، وکیل ، والی وحاکم  و پست های عالی نظامی شامل و در حاکمیت دولتی سهیم اند ، اما در مناطق قبلی شان بوسیلۀ سر گروپ ها و عمال وابستۀ خویش قدرت مسلح خودرا حفظ نموده اند که به گفتۀ مقامات استخباراتی امریکا شصت فیصد خاک افغانستان تحت حاکمیت شان است ، آقای کرزی در صد د  ، رد این ادعا گفته اند : که آنها کلان های قوم هستند چیز خوب است که در مناطق شان حاکمیت داشته با شند  <این مثل آن درختی است که  آقای کرزی میخواهند درسایه اش بخوابند >  به گفتۀ همان منبع امریکایی در ده فیصد خاک افغانستان طالبان حاکمیت دارند قسمت ازمردم کشت کار و زراعت پیشه مصروف کشت و زرع تولید تریاک میبا شند که بعد استحصال شیرۀ تریاک بوسیلۀ همین افراد مسلح غیرمسوول گروه طالبان و برخی مقامات دولتی به رهبری مافیای بین المللی پرو سس ترافیک وقاچاق تریاک و هیرویین آغاز میگردد . انجو ها مضا ف بر علت شده قسمت بیشتر کمک های بین المللی را جذ ب و حصۀ زیاد تر آن را حیف و میل می نمایند .مقامات عالی دولتی بیشترین شان در اختلاس ها دست داشته و بیشترین کارمندان دولتی به اخذ رشوه مصروف اند .  نمایندگان مردم در پارلمان درهردورۀ تقنینی مسأ لۀ افزودی معاش و امتیازات وکلارا مطرح می کنند واگر امتیازات در خواستی شان اجراء نشود بودجۀ دولت را تصویب نمی کنند یا مشکل دیگری ایجاد می کنند چنانچه بودجۀ سال گذشته بد ین منظور بیشتر ازیکماه معطل شد بعد افزودی  درمعاشات وکلا  بود جه را تصویب نمودند .

. معاش وکلا هم اکنون به هزاران دالر رسیده در حالیکه برای هر وکیل یک عراده موتر داده شده معاش دریور ومصارف تیل آن را دو لت می پردازد  هر وکیل چهار چهار نفر محافظ مسلح دارد که  مصارف اعاشه اباته البسه آن ها وهمچنان کرایۀ خانه ومصارف رفت برگشت دورۀ رخصتی شان از جانب دولت پرداخته می شود ومصارف مسافرت خارجی وکلا که بعد ازخستگی ناشی ازکار دوامدار خدمت به مردم ،هرکدام  درسال چند بار هوس سیر سفر بخارج کشور را می نمایند به ده ها هزار دالر میرسد دولت می پردازد بدینگونه ، نماینده گان مردم مشغول خدمتگذاری به مردم هستند !.. درهیچ کشور دیگر چنین امتیازات بتناسب وضع اقتصاد کشورها به این اندازه متنوع و بلند نیست . اما درعوض نتایج کار وکلا بیشترمتوجه  ایجاد فضای متشنج به منظور کسب امتیاز به خود شان ، تنظیم و سازمان مربوط شان است .

   دستگاه عدلی و قضایی وضع بهتر از دیگران ندارند بیشتر آنها اگردر گذشته ها ، رشوت را پنهانی می گرفتند اکنون برا ی انجام هر کار نرخ تعیین نموده اند آشکارا بوری ها وبکس ها را بدفتر میبرند  تا از پول رشوت پر کنند.

زمستانی که پایان یافت ، درزیرآسمان وبروی زمین همه جابرف بارید وسرما دربرخی ازنقاط که به قطب نزدیک است  به پنجاه تا شصت درجۀ زیر صفر میرسید ولی ما خبری نشنیدیم کسی از سرما وگرسنه گی مرده باشد

اما در کشوربلا زده و مصیبت دیدۀ ما باوصفی که در مدار معتدله قرار دارد هزاران نفر از سرما و گرسنگی جان دادند  ودهها نفر نسبت سرمازده گی دستها و پاهایشان قطع شد و بعضی خانواده ها ازشدت سرما و گرسنگی فرزندان شان را فروختند ازجمله خانوادۀ  در کندزکودک خودرا به پنجصد افغانی معادل ده دالر و خانوادۀ درهرات کودکش را به دوهزار افغانی فروخت .

طی یکسال که گذشت به اثر جنگها و عملیات تروریستی بیش ازشش هزار نفر جان خودرا از دست داد و بیشتراز ده هزار نفر زخمی و معیوب گردیدند . این نموداری است ازنقش مردم ما وجامعۀ مادرمیان جامعۀ بشری . خون های ریخته شدۀ مردم مان طی سی سال جنگ نتایج مطلوب بدست نداد مردم ما هر باربد تر از گذشته ازچاله به چاه افتاد ند  فاکت

ها وحقایق موجود باز تاب گر آنست که هم اکنون کشور ما دروضع ناگواری قرار دارد  .

پنج و نیم میلیون افغان در بیرون از افغانستان عمدتاً در پاکستان ، ایران وکشور های آسیای میانه آواره مهاجربا زنده گی فلاکت بار، با فقر و بیکاری توهین و تحقیر همیشه گی مواجه هستند .از جمله5 / 24  میلیون نفوس باقی مانده  در افغانستان 7 میلیون نفرکودکان زیر پنج سال هستند بنابر ارقام ملل متحد تحت پوشش واکسیناسیون قرار میگیرند وروزانه ششصد تا هفتصد نفر کودک به اثر سوء تغذی و عدم مراقبت صحی ودسترسی به دوا و داکتر میمیرند  5 /  6 میلیون نفراز شش ساله به بالا شامل مکاتب و دانشگاه ها هستند ، که بوسیلۀیکصد و چهل  هزارمعلم  و    ا ستاد تدریس می شوند از تعداد باقیمانده  شش  میلیون تن آن زن هستند ، و روزانه  پنجاه تا هفتاد زن هنگام زایمان در نبود کلنیک صحی و دوا و داکتر میمیرند یک میلیون نفرمعیوب باز ماندۀ جنگ ها و مین ها است  هفتصد و شصت هزار نفر معتاد به مواد مخدر هستند  یکصد وبست هزار تن آنان زن است، هفتصد هزار نفر مصاب به توبر کلوز می با شند  سالانه هشتصد هزار نفر در موسم گرما مصاب به ملار یا می شوند وتعداد زیاد به اثر این مرض میمیرد وسالانه بست وپنج هزارنفر کور میشوند و پنجصد هزار نفر از نا بینایی رنج میبرند  . شصت هزار نفر ملا امام در شصت هزار مسجد امامت مینمایند ،  دوصد وپنجاه هزار نفر< به استثنای گروه مسلح طالبان > افراد مسلح  موجود است . اعداد و ارقام اراءیه  شده بالغ بر 23700000 نفر می شود ، اگرتعداد نفوس موجود ساکن افغانستان طوریکه تخمین نموده اند5 / 24  میلیون  نفر باشد بقیه هفتصد و نود هزار نفر شامل وزرا وکلا کارمندان وکارگران ادارات دولتی  پرسونل خدماتی متقاعدین ، محبوسین ، مریضان دوامدار و پرسئنل صحی علما وروحانیون دوکانداران و تجاران افراد مسلح طالبان وبیکاران که تعدادشان اگر دقیقاً احصایه گیری شود مسلماً ازرقم ارایه شده به مراتب بیشتر خواهد بود به استثنای زارعین کشت خشخاش هیچ کدام  گروه هاییکه نام بردیم ،  مستقیماً  بنا برموقعیت شان درتولید نعمات مادی سهم ندارند . پس که باید این شکم بست و چهار و نیم میلیون خورنده   را سیر نماید ؟  پس  سازنده گی وبار آوری مردم ما در بهار وسال نو کدام  خواهد بود ؟  ما احصاءیه بیشتر ازین نداریم .

                                  بهار

 

به یُمن و مقدم فصل بهاران            به کوه ودشت سرزد سبزه زاران

 

پیام  قله هایی آسمان  بوس             به  گوش ما  رسا ند  آب  شا ران

 

صدای روح نوازنای چوپان            نوازش گر بود  در مرغ زا ران

 

فراموش کی کنی کیف نگهت گل      گزارت گر فتد  بر لاله  زاران

 

کجاشد آن همه مردان که بودند        شکوه  و حشمت آن کوه  ساران

 

برای آرمان  خلق خود - سر          چه مردانه سپردند سر به  داران

 

کنون در جای آنها جا گرفته           مخنس   دلقکان و سوس  ماران

 

زبیم خون خواران سیه کیش          به  ملک  ما  نمی  آید  بهاران

 

نمی روید گل و سبزه درآنجا          به هرجا کرده مأ وا خیل ماران

 

بجای کشت زاران سر کشیده         به دشت و کوه صحرا کوکناران

 

همی شانند مین در راه عامه           که تا گردد قطار تابوت سواران

 

ز اعما لِ  سیاهی انتحاری             هزاران خانه واده سوگ واران

 

بر آنند تا بریزند خون مردم            کشا یند درب جنت را به یاران

 

زبوی خون همیگردند خوشحال        ندارند خوش روند بر گلعزاران

 

به حالاتِ که هست حاکم به میهن      چطِور آخر  رود  آنجا  بهاران

 

خدا یا  آن  بکن  تو  آخر  کار          شود نابود همه شیطان تباران