دکتر طاهر رضائی، رئیس کانون تحصیلکردگان افغانستان و همایش بازسازی و بازگشت

نور حسن حيدری

11-03-08

نام دکتر طاهر رضائی، رئیس کانون تحصیلکردگان افغانستان با همایش بازسازی و بازگشت متخصصان گره خورده و چند سالی است که با این پروژه دست و پنجه نرم میکند و شهرتش مدیون آن است .

اولین بارکه نام دکتر رضائی در ایام برگزاری اولین همایش بازسازی و بازگشت متخصصان در تهران بر سر زبانها افتاد، بسیاری بر این پندار بودند که آقای دکتر به منابع مالی خوبی دست یافته که میتواند برای دانشجویان بسیار با اهمیت و مفید باشد خوب این هم امتیازی است که از خیلیها بر نمیاید ، به تعبیری " یک مرد جنگی به از صد هزار"

آن همایش با حضور دانشجویان و متخصصان افغان از سراسر کشور ایران برگزار شد. دانشجویان خودشان را از اقصی نقاط کشور با وجود مشکلات فراوان به این همایش رساندند. در این همایش شاهد اجرای برنامه هائی بودیم که بسیار تعجب برانگیز بود مثل خواندن بیانیه های شخصیت های غیر دانشجوئی.

البته از آنجائی که آقای دکتر آدم تنگ نظری نیست ، احساس کردند که تقسیم تریبون متعلق به دانشجویان با شخصیت های سیاسی مثل آقای محقق و برخی کسان دیگر مشکل حادی ایجاد نمیکند ، شاید هم مصلحت دیدند که خواندن چند بیانیه راه را برای پروژه های بعدی بازسازی و بازگشت متخصصان! باز میکند .

الحق که پیش بینی دقیقی هم کرده بود. پس از برگزاری مراسم که کار دکتر رضائی با بچه ها تمام شده بود، نه تنها جناب دکتر لازم ندیدند با این بچه ها خدا حافظی کنند بلکه دیگر از اتوبوس در بست و شیکی که هنگام آمدن به تهران مهیا بود، خبری نبود و آقای دکتر دلشان نیامد از آن همه پولی که بنام همین دانشجویان گرفته بودند برای برگشت آنها خرج کند.

پس از پایان مراسم تمام بچه ها با تمام وسائلشان در محوطه دانشگاه تهران، رها شده بودند.و هر کسی به این فکر بود که چگونه به شهرش برگردد.

البته آقای دکتر هم حق داشتند چرا که مخارج کانون تحصیلکردگان هم بالا رفته بود و باید بخشی از آن را برای کانون و برنامه های بازسازی دیگری کنار میگذاشتند .

حدودا در اواسط سال 1385 باز هم سر و کله دکتر رضایی برای پروژه بازسازی و بازگشت متخصصان البته این بار در کابل، پیدا شد. آقای دکتر برای جلب نظر دانشجویان خراسان همراه باچند نفر دیگر به مشهد آمده بودند و مذاکراتی را برخی از فعالین دانشجویان در مشهد انجام دادند و از این دانشجویان قول همکاری، گرفتند.

ایشان در ابتدا از مسائلی که در همایش تهران پیش آمده بود، عذر خواهی کردند و قول دادند که این در این مراسم اشتباهات گذشته تکرار نمیشود.

در این مذاکرات ک بنده هم حضور داشتم از جزییات برنامه و نحوه ثبت نام دانشجویان و نیز هزینه اختصاص یافته یا بر آورد شده که نزدیک به 300 هزار دلار بود، صحبت شد در پایان این نشست، فرمهائی که یکی از آنها مربوط به کتاب اطلاعات دانشجویان بود و دیگری مربوط به همایش بین بچه ها تقسیم شد.

صحبت از چنین همایشی، انهم در کابل برای دانشجویانی که حتی یکبار هم به افغانستان نرفته بودند، بسیار وسوسه برانگیز بود و علی رغم تردید برخی از دوستان در اصل این برنامه ،این خبر بزودی در اکثر شهرها پخش شدو مورد استقبال قرار گرفت و زمینه شهرت جناب دکتر و کانون را بیشتر فراهم کرد.

نمایندگانی که مامور شده بودند در کمتر از یکماه از نزدیک به 600 نفر از دانشجویان ثبت نام کردند.

پس از مدتی طی یک گزینش فرمایشی ، 120 نفر از این تعداد که نمیدانم بر چه اساس و معیاری انتخاب شده بودند، در سایت اعلام شد که خود جنجالهای فراوانی را هم به دنبال داشت.

این 120 نفر که برای رفتن آمادگی میگرفتند، بسیاری از برنامه های خود را به تعویق انداختند پس ار تکمیل ثبت نامها و اعلام آنها در سایت کانون، جناب دکتر هر بار با خبری ضد و نقیض آب سردی روی التهاب دانشجویان میریختند.

یکبار اعلام میکرد که تمام هزینه های بر آورد شده برای این همایش وصول شده و در فلان تاریخ عازم میشویم! و بار دیگر چیز دیگری . اما این وعده ها هیچ کدام تحقق نیافت .

یاد همایش تهران و سرگردانی آن افتادم و خاطرات تلخ ان روزها برایم تداعی شد که این بچه ها با چه مشکلاتی مواجه شدند، البته اینبار جناب دکتر حتی مبایلشان را هم جواب نمیدادند تا به سئوالات بچه ها پاسخ دهند.

به هر حال زمانی که همه بچه ها از رفتن به کابل نا امید شده بودند بطور ناباورانه با خبر شدیم که آقای رضایی همراه با 4 الی 7 نفر دیگر از دوستانش به کابل رفتند . ۴ نفر کجا و ۱۲۰ نفر کجا ! و از شهر مشهد هم فقط با یک نفر تماس گرفته بودند که البته ایشان هم همراهشان نرفت.

ضمن عرض تبریک به ایشان به خاطر برگزار شدن مراسم در کابل ،مواردی چند به ذهنم خطور کرد که لازم میدانم برخی از آنها را عنوان کنم:

1- جناب دکتر! برای برگزاری و گرفتن هزینه این همایش، اعتبار و حیثیت چه کسانی را به حراج گذاشتید؟

2- هزینه ای که بنام دانشجویان برای این همایش دریافت کردید و به گفته خودتان حدود 300 هزار دلاربود ، کجا رفت و کجا مصرف شد؟

۳- مراسمی که نام دانشگاهیان افغان مقیم ایران را یدک میکشید، چند نفر از این تعداد در کابل در آن همایش حضور داشتند؟

۴- فرمهائی که حاوی اطلاعات شخصی دانشجویان بود و با اطمینان به شما، برایتان فرستاده بودند، سر از کجاها در آورد؟

احساس میکنم اگر هنوز هم روحیه دانشجوئی درشما باقی مانده باشد، کار بزرگتری انجام خواهید داد و آن اینست که پس از این، هیچ گاه با استفاده از حیثیت دانشجوئی سراغ کارهای بزرگی که توان انجام دادنش را ندارید ، نخواهید رفت.

درآخر این سطور باید عرض کنم که این نوشته بدون هیچ گونه غرضی نوشته شده و فقط جهت روشن شدن افکار عمومی دانشجویان میباشد.

به امید روزی که دانشجویان و تحصیلکردگان ما شان و منزلت خودشان را به پای خوکان نریزند

نوشته شده توسط نورحسن حیدری در یکشنبه بیست و هشتم بهمن 1386 ساعت

صاحب این وبلاگ ساده میگوید و ساده می اندیشد .با انحصار فضای عمومی

نورحسن حیدری(فکرت)

fetrat56@yahoo.com