عید محمد عزیزپور

03-03-08

 

توضیحی

در مورد پخش خبرهای غرض الود در ارتباط با ولسوالی دولتیار ولایت غور

 

بتاریخ 8 دلو 1386 مطابق با 27 فبروری 2008 خبری در تارگاه آریایی و همچنان در سایت غور به نشر رسید که ولسوالى دولتيارغور از تصرف دولت خارج شد ه است. این خبر از تلویزیونهای افغانی نیز پخش شده است که خلاصۀ آن چنین است:

 

" بدنبال گرفتارى يک تن از قوماندانان جهادى سابق به اتهام نسل کشى وقتل هاى عمدى مردم ،در ولسوالى دولتيار ولايت غور ، قوماندان امنيه وولسوال آن ولسوالى ربوده شده ودارايي هاى عامه غارت گرديد..."
"... وسايطه ، وسايل وتجهيزات ولسوالى از سوى افراد وابسته به قوماندان احمدنيز غارت شده است ."

 

چون اینجانب در همان منطقه زاده شدم و رشد یافته ام و مانند هر انسان دیگر از روند چنین حوادث متأثر میشوم، و ازمنطقه نیز شناخت دارم در همان لحظه با دوستان و نزدیکان در غور در تماس شدم که بدانم حادثه از چه قرار است.

به همین سبب میخواهم در مورد چند مطلب روشنی اندازم.

 

اولتر از همه این موضوع را خاطر نشان میسازم که علت واقعی گرفتن احمد خان نه قوماندان جهادی بودن است و نه هم اتهام نسل کشی. این یک اتهام نادرست است که نشر آن از لحاظ حقوقی در یک کشور حقوق بنیاد سزاوار کیفر است. زیرا احمد خان نه قوماندان جهادی بوده و نه هم نسلی کشی و قتل عام کرده است. علت اصلی موضوع مسایل زمین است که میان سردارها و "بای باغه" ها از قدیم وجود داشته است و عده ای از مقامهای دولتی بجای حل واقعی بینانه مشکل طرفداری از سردارها را میکنند. 

 

حوادث چگونه بوده است؟

سمونوال عبدالرحمن شيدانى آمر امنيت قوماندانی امنيه ولايت غور که مدتی است درین سمت گماریده شده است قرار شنود شخصی است بی کفایتی و مانند هر انسان ناشاییسته، بی کفایت و بی تجربۀ دیگر بجای اینکه از عقل و کیاست خود در در حل مسایل محلی و اداری استفاده کند بیشتر تابع گفته ها و مشوره های دیگران میشود.

این شخص همچنان از مسایلی محلی شناخت درست ندارد. او باید مانند یک مقام بی طرف دولتی در مسایل محلی عمل کند.اما او پس از بازگشت از سفری در ولسوالی لعل و سر جنگل و توقف در دولتیار که میان چغچران و لعل و سرجنگل قرادارد بدون هیچ اتهامی و بدون اینکه مقام ولایت آگاهی داشته باشد احمد خان را توسط سربازان همراه اش بود از دولتیار باخود گرفته و به چغچران می برد. مردم محل که این عمل غیر منطقی قوماندان را مشاهده میکنند. به خشم میایند و ولسوالی را متصرف میشوند. سپس داراییهای ولسوالی را با نام و نشان فهرست وار بحضور قوماندان امنیت ولسوالی ثبت میکنند و با خود میبرند. و میگویند که هر وقتی که احمد خان پس آمد اشیای ولسوالی با نام و نشان فهرست وار مسترد خواهد شد. بنأ این خبر که ولسولی دولتیار غارت شده است حقیقت ندارد. اموال گرفته شده پس از باز گشت احمد خان که اکنون به دولتیار است دوباره به دولت مسترد شده است.

 

احمد خان قوماندان جهادی نیست

بر جلاف آنچه که تبلیغ میشود احمد خان قوماندان جهادی نیست. اما قومش از طرف جهادی ها و بنیادگرایان بارها مورد تجاوز گرارگرفته است که آنها بارها مجبور به فرار از جا و مکان خود شده اند. ده ها نفر زن، کودک، پیرمرد و پیرزال ازین قوم بنام کافر و کمونست از سوی جهادی ها کشته شده اند. منبع آب به سر این قوم قطع شده است که آثار آنرا امروز نیز در محلۀ بنام چکاب میتوان دید. یگانه علت این کشتار این بود که این قوم چند تا باسواد، تحصیل کرده، معلم و دانش آموخته دردولت وقت داشت که با بنیادگرایان و جهادیان همنوا نبودند و نمیخواستند به تخریب کشور خود دست یازند.

 

این قلم درباره مسایل دولتیاردر در صورت یافتن فرصت در آینده روشنی خواهم انداخت.

 

پس گرفتن احمد خان در اصل ریشه به منازعه ها و اختلافهای قومی دارد که سالهاست در منطقه ای دولتیار وجود دارد و دولت بجای حل واقعی، منصفانه و بیطرفانۀ آن، آگاهانه یا غیر آگاهانه جانب یکی از طرفهای در گیر را میگیرد. دولت اصلأ نمیداند که کیها با دولت است و کی نیست. دولت با دوست اش همچو دشمن عمل میکند.

اهالی دولتیار هیچگاه با دولت مرکزی و مقامهای محلی دولتی در غور مخالفت نداشته اند و هرگز هم نخواهند داشت. زیرا آنها بنیاد گرا نیستند. آنها با ترورستها مخالف اند. حتا در دوران جهادی ها بنیادگرایی و افراطییت در آنجا رخنه نکرد. در دوران جهاد که حاکمیت دولت در محلات وجود نداشت آنها سلاح را تنها بخاطر دفاع از خود، دفاع از خوانوادۀ خود و از منطقۀ خود و آنهم هر وقتی که مورد حملۀ مهاجمان واقع می شدند استفاده کرده اند. آنها بارها از سوی قوماندان های جهادی مورد حمله قرار گرفته اند. ده ها نفر از عزیزان خود را در حملۀ جهادی ها از دست داده اند. هیچ خانه از اقوام احمد خان نیست که یک یا چند عضو از اعضای خوانوده اش را از دست نداده باشند. از چند فامیل حتا فردی هم باقی نمانده است.

جالب اینجاست که مجاهد دیروزه، امروز کسی را که سالها ضد خشونت بوده و هیچوجه مشترکی با جهاد ندارد بجای قوماندان جهادی محاکمه میکند.  

 

مسایل دولتیار از مسایل بغرنج است که که دولت آن را باید مدبرانه، واقع بینانه و منصفانه حل کند. در دولتیار بیش از صد سال است که اختلافات در رابطه با زمین و آب نا منحل باقی مانده است. دولت ظاهر خان آن را نا منحل گذاشت. دولت داود خان نیز از حل مسأله طفره جست. دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان اصلأ فرصت حل کردن مسآله را نیافت. اما مقامهای دولت فعلی بدون اینکه مسأله دولتیاررا درست ارزیابی کنند، میخواهند با گرفتن احمد خان یا چند نفر دیگر این مسأله را حل کنند. در دولتیار هزاران خوانواده زنده گی میکنند. آیا میتوان همه آنان را قتل عام کرد و از زمین و جایداد محروم ساخت و هست و بود شان را به چند خانه سردار سپرد.

 

احمد خان کی است؟

احمد خان یکی از روشنفکران واقعی دولتیار و ولایت غور است. در اندیشۀ او تعصب، کوته نظری فکری، تنگ بینی قومی و زبانی وجود ندارد. او کسی است که در میان قوم خود نام نیکو دارد. نامش احمد است و نام پدرش محمد ایوب. او فارغ التحصیل دار المعلمین هرات در رشته فیزیک و ریاضی است. او را تمام شاگردانش استاد احمد خان خطاب میکنند. او بعد از ختم تحصیل همواره در خدمت تعلیم و تربیۀ اولاد آن مرزوبوم بود. به حیث معلم و سپس سر معلم در مکتب متوسطۀ سومک دولتیار و سپس به عنوان سر معلم در لیسۀ دولتیار مضمونهای فیزیک و ریاضی را تدریس میکرد. او در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در لیسۀ سلطان علاوالدین غوری مضمونهای ریاضی، هندسه و فیزیک تدریس میکرد. علاوه بر آن یک عده وظایف اداری را نیز بدوش داشته است. او در علوم سیاسی و اجتماعی نیز بحد کامل رسیده است. آخرین وظیفه اش در شروع حکومت رییس جمهور حامد کرزی رییس سارنوالی (دادستانی) غور بود که والی پیشین غور بنابر موجودیت اختلافهای قومی و عدم شناخت از مسایل وی را از وظیفه اش سبکدوش کرد و فکر کرد که با سبکدوشی احمد مسایل قومی در رابطه با زمین و آب حل میشود.

 

احمد خان در دوران معلمی حتا وقت غیر رسمی خویش را نیز به اختیاری شاگردانی که ریاضی می آموختند قرار میداد و بصورت رایگان درس میداد.

 هر شاگردی که در لیسۀ های نامبرده درس خوانده باشد احترام زیاد به این استاد محترم دارد. او پایه های مردمی دارد. او وقتی از چغچران برآمد که دیگر دولتی وجود نداشت. دولت حزب دموکاتیک خلق افغانستان به رهبری داکتر نجیب سقوط کرده بود. بعد ازین همواره در میان مردم خود زندگی میکند که از احترام زیاد نیز برخوردار است. وقتی که بنده برای تحصیل به شوروی میرفتم نصیحتش به من این بود که "در ختم تحصیل به افغانستان علم و دپلوم بیار نه چاینک". او مسولیت اجتماعی را درک میکند چیزی عده ای از مقامات فاقد آن اند.

 

تدریس او در لیسۀ سلطان علاوالدین غوری در مرکز غور و برخورد مؤدبانه اش با شاگردان و مردمان دیگر آن ولایت اورا محبوب دلها ساخته است. چنانچه بعد از گرفتاری غیر قانونی اش در هفته گذشته بسیاری از غوری ها نه تنها از ولسوالی دولتیار بلکه همچنان از مرکز و از مناطق دیگر واکنش شدید نشان دادند.

 

بزرگان و سران قومهای مختلف و بخصوص روشنفکران غور بحمایت از او برخواستند. مقامات اداری در چغچران که خشم مردم را دیدند عمل قوماندان امنیت را نکوهش کردند او را به محبس نه بلکه به منزل امان لله خان فرزند ابراهیم بیک از اقوام میری غور بردند که روز بعد همراه با نمایندگان ولایت دوباره به دولتیار رفته است.

 

 بنأ بر خلاف آنچه در خبر ذکر شده است احمد خان نه قوماندان سابق جهادی بوده است و نه هم مرتکب نسل کشی و قتلهای عمدی شده است. این خبر یک دروغ و اتهام محظ است که بد خواهان او در همه جا پخش کرده اند.

 

این قلم از رسانه های گروهی که بیطرف اند تقاضا میکند که پخش این خبر را اصلاح کنند.

 

اگر در افغانستان سخن از مرتکبان جنایت باشد باید از کابل و شهرهای بزرگ دیگر شروع کنیم. نخست باید به پارلمان برویم و سپس از مقامهای دیگر شروع کنیم که به فرمان آنها جوی های خون براه انداخته شده است، نه از کسی که عمرش را در راه تعلیم و تربیه وطن صرف کرده است. اما اگر پارلمان کشور خودش تصویب کرده که گذشته را فراموش کنید پس این همه هیاهو برای چیست؟

 

دولت افغانستان این راباید بداند که ولایت غور یکی از آرامترین ولایتها است و ولسوالی دولتیار در غور از آرامترین  ولسوالیها است. ولسوالی دولتیار همیشه آرام خواهد ماند زیرا درآنجا جای برای بنیادگرای و تروریزم نیست، در گذشته نیز نبوده و در آینده نیز نخواهد بود. دولت باید به حل مشکلات مردم بپردازد نباید با توطیه و اتهامهای بی اساس که اغلب از سوی اشخاص مغرض و بی مسؤلیت دامن زده میشود گوش فرادهد و بد تر اینکه بجانبداری یکی از طرفهای قضیه برخیزد بدون اینکه مشکل واقعی را دریابد وحل کند.

 

پیام من به آنانیکه اختلافات را دامن میزنند اینست که بدانند" که بار کج به منزل نمیرسد".

اگر ادارۀ ولایت بدست اشخاص چون عبدالرحمن شيدانى باشد. این ولایت آرام بسوی نا آرامی کشانیده خواهد شد. دولت با دادن زمام امور بدست اشخاص بی تجربه، متحجر، متعصب و بی کفایت تیشه را  به ریشۀ امنیت خود خواهد کوفت.

 

عید محمد عزیزپور

 

از هالند