داکترمحمد شعیب مجددی

25.02.08

 

 

 

 

قیام های شیرزنان ورادمردان کابل

ازسوم حوت1358 تا بهار 1359 هجری شمسی

 

       قیام های جهادی وطن ما افغانستان حرکت زودگذروبدون پیامدی نبوده است که بزودی از اذهان ملت مؤمن و رنجیده ما زدوده شود . بلکه در زمره حماسه های جاویدان تاریخ انسانیت ثبت گردیده است .ارزش والا وپراهمیت قیام های جهادی آنگاه نمودارشد که در اثرجهاد مردم مؤمن ما پوزه قدرت جهانی روس بخاک مالیده گردید و برای همیش نه تنها بر تز سیطره جوئی استعمار سرخ خط بطلان کشیده شد بلکه ساحه استعماری کمونیزم در جهان از هم پاشید و زنجیر اسارت از دست وپای اروپای شرقی و آسیای مرکزی باز و مشعل فروزان راه یابی رهائی برای جهانیان روشن گردید.  یکی ازقیامهای جهادی مردم مؤمن ما، قیام های شیر زنان ورادمردان کابل از  3حوت 1358 تا بهار 1359 هجری شمسی میباشد ؛ که شمه از آن را درین نوشتار ثبت مینمائیم

           چهره های منحوس عساکر روس در شهر زیبای کابل روی شانه های مسلمانان  سنگینی میکرد ومردم مؤمن و آزادمنش کابل زیر شلاق جنایات و ظلم وستم اجنبیان و نوکران خودفروخته با رنج ، اندوه ونا آرامی به اندیشهء روشن نمودن چراغی بودند  تا چهره های سیاه این خون آشامان را محو ونابود نمایند . عشق وایمان به صراط المستقیم در رگهای آزادی خواهانه مؤمنین روح حرکت را مینگاشت وهر لحظه   گمان آن میرفت که فریاد های که در سینه ها اسیرمانده اند پر وبال کشند وگوشهای زمین و آسمان را غرق نعره های ملکوتی نمایند . آرزوی مقدس نجات و آزادی در سایه دین مقدس اسلام نیرو وانرژی بود که دلهای مؤمنان را به هم نزدیک ساخته و عمر انتظار ها به پایان میرسید .تا  اینکه در دوم حوت 1358 هجری شمسی مردم شجاع وغیورکابل دروازه های دکان ها را به رسم مخالفت با رژیم الحادی بستند وفریادهای گره شده در دلها به لب ها رسیده بود . مؤمنین در چهره های یکدیگر پیام ها را میخواندند و پیوند وهمبستگی را در چشمهای یکدیگر ملاحظه میکردند. روزدوم حوت 1358 مثل اینکه روز آماده گی ونظم و انسجام باشد با یک نوع شوق وامید به لحظات آخر خود میرسید . در غروب خونین مثل اینکه خون انتظارها ریخته باشد دامن آسمان گواهی ومژده شرایط نیک را زمزمه مینمود.آنگاه که چادر سیاه شب بر دامن آسمان وزمین کابل کشیده شد ؛ مردم مؤمن وآزادمنش پشت بامها وکنار کلکین های خانه ها رفتند تا با نعره های الله اکبر الله اکبرچراغ درخشانی بر در ودیوار کابل روشن نمایند . چراغی که پر وبال ملحدین را سوختانده  وصبح پیروزی را میسرگرداند. شهر کابل در آغوش تاریکی که ملحدین حکمفرمانموده بودند ؛ آخرین لحظات سکوت خودرا تجربه میگرد وگوش مرد وزن پیر وجوان ، دختر وپسر انتظار شروع حرکت و قیام را میکشید .آری آن لحظات هیجان انگیز در نبض شب تاریخی دوم حوت 1358 هجری شمسی تند تر میزد و دل آسمان و سینه زمین آغوش را برای شنیدن نعره های ملکوتی الله اکبر الله اکبر باز نموده بود . اولین تکبیر از بامهای شهر کهنه میعادگاه صاحبدلان و شوریده گان دردمند بر فضای کابل طنین افگند . مثل اینکه نعره ملکوتی الله اکبر را فرشته ها همراهی نمایند بر در ودیوار کابل پخش گردید و دلهای مؤمنان محبت الهی را روی سینه های خود حس کردند . آنگاه پیرمرد داغدیدهء از چنداول با صدای گریه آلود فریاد کشید الله اکبر الله اکبر ... از پشت بام خانه نیم ویران در شوربازار بیوه زن نوجوان مردهء نعره الله اکبر الله اکبر پر سوزی از دل رنج دیده اش کشید.  کودک یتیمی که قطرات اشک در سردی زمستان روی گونه هایش یخ بسته بود با صدای گریه آلودی از کلکین خانهء در ده افغانان الله اکبر الله اکبر میگفت . جوانان ، پیران مردان وکودکان از هر گوشهء کابل فریاد ملکوتی الله اکبر الله اکبرکشیدند و این نعره های مقدس دست بدست هم داده آنشب را فراموش ناشدنی ساختند . دیوار کابل ، برجهای بالاحصار ، دروازه های مستحکم ارگ ، آسمائی وشیر دروازه  از آن همه نعره های ملکوتی که  از حنجره ده ها هزار انسان سر بر کف بلند میشد ؛ به شدت میلرزید . پنداشتی که عرشیان و خاکیان همه باهم فریاد میکشند و دل افق وزمین را درهم میشکافند . با اوج نعره های الله اکبر دلها بیشتر به تپش می آمد وقیام را مستحکمتر میساخت . گوئی نعره های الله اکبرچون نیرو وانرژی تازه دست وپای مؤمنان را به حرکت وامیدارد .احساسات پر تپش ، گامها را از خانه ها بسوی جاده ها رهنمون مینمود  و جاده های خلوت کابل چشم براه گامهای مردانه مؤمنان بودند که در دل شب رد پای کثیفان و ملحدین را از چهره شان پاک نماید . دروازه های خانه ها باز گردید و در دل شب هزاران انسان جان نثار تکبیر گویان  از دامنه های آسمائی ، شیر دروازه ، شهر کهنه ، شور بازار ، چنداول ، کارته پروان ، ده بوری ، قلعه شاده ، جمال مینه ، قلعه فتح الله ، خیر خانه ، قلعه جواد ، وزیر آباد  ، کوته سنگی وسایرنقاط کابل به راهپیمائی تاریخی دست زدند . نعرهء ملکوتی الله اکبر الله اکبر روی دلهای سیاه وتاریک روسها و نوکران شان چنان ترس و وحشت را خلق کرده بود که چون موشهای موزی  در گوشه ها پشت پناه گاه سرگردان  و عدهء ظالم و خونخوار درون تانکهای زره پوش چهره ها ی کثیف خود را پنهان کرده بودند و ظالمانه با فیرهای هوائی  و گاهی هم بسوی مردم ، چهره های حقیقی  ضد مردمی خود را نمایان میساختند . شب تاریخی الله اکبر بدون شک زنگ خطررا بر دروازه های ملحدین کوبید وصفحه فراموش ناشدنی بر تاریخ جهاد مردم قهرمان ما ثبت گردید.                                                                                                        

     هنوز رشته سیاه شب از رشته سفید روز جدا نشده بود که انتظاز دوام حرکت شب ، پیش بینی میگردید . مؤمنان مثل اینکه با نعره الله اکبر عهد وپیمان فردا بسته باشند ؛ صبح 3 حوت 1358 از هر گوشه وکنار کابل زن ومرد دست بدست هم داده و مبارزات حق خواهی بر ضد روسها و نوکران شان دوباره جریان پیدا کرد . در جمال مینه وکوته سنگی تکبیر گویان بر مأموریت های پولیس حمله نمودند و سرهای ملحدین را از تن جدا ساختند . در وسط شهر کابل بسوی دفتر فرهنگی روسها مقابل بلدیه حرکت  کردند و با یک چشم بهم زدن آنرا زیر وروی نموده با خشم ونفرت روی کتب وآثار الحادی پای گذاشتند و تف بر روی عکسهای رهبران  ملحدین انداختند . در گوشه دیگر شهر کتابخانه بیهقی را که مرکز پخش اندیشه های الحادی و مسموم کننده شده بود ؛ به آتش کشیدند . نزدیک چهار راهی حاجی یعقوب زنان داغدیده کابل با گریه وناله راهپیمائی میکردند . در هر گوشه وکنار کابل این قیام مقدس به نظر میخورد و نعره های الله اکبر و فریاد های ضد روسی و تشویق بر ضد ملحدین در فضای کابل پخش میگردید  و اما آنسوی جبهه روسها ی خونخوار و نوکران حلقه بگوش شان با استفاده از آتش تانک وتوپ در مقابل مردم بیگناه در تمام کابل خصوصا زنان بی دفاع در چهار راهی حاجی یعقوب عمل وحشیانه و ضد انسانی را مرتکب شدند و صد ها انسان معصوم را به جرم اسلام خواهی زیر رگبار مسلسل ها بستند و در ودیوار کابل را به خون شهدا رنگین نمودند . در غروب غم انگیز 3 حوت 1358 بیش از دوهزار شهید گلگون کفن زن مرد ، پیر وجوان در دامنه آسمائی وشیر دروازه افتخاری بر تاریخ بشریت ولکه ننگی بر دامن روسها ونوکران ملحد شان ثبت نمودند .

     هنوز خون شهدا 3حوت 1358  از در ودیوار کابل خشک نگردیده بود ؛ که روسها ونوکران شان با تجاوز به حریم خانه ها ، مؤمنان را اسیر وبا رگبارها و زنده بگورکردن ها دل بازماندگان را شرحه شرحه خون ساختند . آری اینبار با شروع سال تعلیمی در موسوم بهار جوانان دختر وپسر بجای میله وگلگشت باغها  به اندیشه سرنوشت مردم ووطن خود تخم حرکت مقدس دیکری را کاشتند و در یک روز تاریخی دختران سلحشور و غیور با اسلحه ایمان و سپر حجاب وعفت در مقابل روسها و وطن فروشان قیام کردند . دوشیزه گان با ایمان (ناهیدها) چون فرشته گان مقدس از مکاتب عایشه درانی ، سوریا ، آریانا ، ملالی ، رابعه بلخی ،زرغونه ، آمنه فدوی و دیگر مکاتب شدیدترین مظاهرات ومبارزات را بر ضد روسها ووطن فروشان براه انداختند . روسها واجیران شان با استفاده از تانک ، توپ و مسلسل بر روی دختران پاک آتش افروختند و دوشیزه گان مسلمان تکبیر گویان سینه های پر از ایمان را سپر نمودند و با خون پاک خود در ودیوار کابل را یک بار دیگر رنگین ساختند.

     جنبش الله اکبر الله اکبر شب 2حوت 1358 هجری شمسی  و قیام جان نثارانه 3حوت 1358 با ادامه آن قیام دختران مکاتب کابل الگوی مبارزات در دامنه آسمائی و شیر دروازه بر ضد روسها ووطن فروشان ملحد بوده و این قیامهای مقدس همنوا وهمسنگر با قیامها وجهاد مقدس مردم جان نثار و فداکار ما در سرتاسر وطن عزیز ما افغانستان باعث شکست روسها گردیده و چون گوهر فروزانی  بر تاریخ جهان میدرخشد . ما در حالی که از جهاد بر حق ، قیام ها ومبارزات صادقانه خواهران جان نثار وبرادران فداکار مسلمان خود در سراسر افغانستان با قدردانی یاد مینمائیم درود بی پایان بر روح پاک همه شهدا افغانستان خصوصا شهدا 3حوت 1358 هجری شمسی و قیام قهرمانانه دختران مسلمان مکاتب کابل میفرستیم .

 

بهار خونین کابل

 

دردشت وچمن سبزه خرامان زده است سر           بر تاج   درخت  عنچه  و  گلها  شده پرپر

آب دل  جوی  بر  لب  گلزار  شده  شرشر          از عطر کلاب  مشک  خجل  گشته  وعنبر

افسوس که عشاق عزل خوان همه خاموش

بر  ماتم    کابل   و   بهارش   سیاه  پوش

 

گل غندی  و پغمان  چه زیبا وقشنگ بود            درکوی خرابات نی ومطرب وچنگ بود

خانقهء  مستان به  کف پیر و ملنگ  بود            در کوچهء عشاق  جوانمردی وننگ بود

ای  وای که  ویران  شده  کاشانهء  کابل

گلگون  کفنان  خفته  به هر خانهء  کابل

 

گویند  بهار  است  گل  و سبزه  بخندد              شبنم   به  رخ  غنچه   فریبنده  بجنبد

بر گردن  گل  ، غنچه   حمایل   ببندد             داغ   دل   لاله ،  دل  عاشق   بپسندد

افسوس که لاله زدل خون کفنان است

ازچشم یتیمان وطن خون روان است

 

 

گیتی  به  تن  پر گل  و پر  غنچه  بنازد       گل  عطر   بهاری   به   گلستان   ببازد

در  شاخهء  پر  برگ   غناری   بنوازد       بلبل    به   ترنم   غزل    تازه    بسازد

افسوس که آهنگ وطن جزغم وآه نیست

بر  زخم  یتیمان  وطن هیچ  دوا  نیست

 

از شر شر آبشار  چو زمرد چمن  شد          پیراهن صحرا همه سوری و سمن شد

سنبل زخوشبوئی  چو آهوی  ختن  شد          رنگین  چوزیبا عروس دشت کهن شد

گل راچه قشنگیست به تاریک شبستان

بر کابل خونین چه بهار وچه زمستان