19.02.2008 

 

 اصول و ضرورت واژه سازي در زبان ها 

 

 پروفيسور مجاور احمد زیار:"درطي سه صد سال" تحقيقات" خاورشناسي، زبان شناسان اين را دريافته اند و حدود و ثغور آن را تعيين کرده اند که لهجه هيچ وقت زبان شده نمي تواند." 

 

 

 

  برای شنيدن اين گفتگو اينجا را کليک کنيد

 

 

گفتگوبا پروفیسور مجاور احمد زیار زباشناس افغان مقیم لندن:

 

دويچه ويله : جناب پرفيسورمجاوراحمد زيار؛ دراين روزهاي بحث هاي داغ پيرامون زبان فارسي دري درافغانستان ودرخارج ميان قلم بدستان سطوح مختلف جريان دارد. خيلي ها درمورد ازشما به عنوان يک زبان شناس نقل قول کرده اند؛ مي خواهم از زبان خود شما بشنوم که فرق ميان زبان فارسي ودري چيست؟

 

پرفيسورمجاوراحمد زيار: اصلاً هيچ فرقي نيست و دري اصلاً يکي ازصفات فارسي نوين است که ازقرن هشت به اين طرف ؛ درمرحله نوين اين لقب را بخود گرفته است. اين که منشاء آن هرچه بوده يک چيزي بسيارپسنديده بود که خصوصاً در ايران کاربردي دارد که مي گويند: فارسي دري، و هيچ وقت درنوشته هاي خود يا درقانون اساسي خود اين را نمي آرد.

 

 ولي درافغانستان اين موضوع چندان سابقه اي طولاني ندارد. تنها چند نويسنده يي بودند ومي خواستند که اين درقانون اساسي 1343 اگربه نام فارسي اين را شامل بسازند ، امکان دارد که بعضي حساسيت ها توليد کند؛بعد اين را گرفتند صفت را جانشين موصوف ساختند.عوض اين که بگويند فارسي افغاني يا فارسي دري ، لااقل کلمه فارسي همراهش بايد مي گفتند ولي تنها يک کلمه دري را ماندند. ولي شما مي فهميد که نويسندگان امروزاصلاً کلمه دري را بکلي برداشته اند وديگرآن را بکارنمي برند.

 

ولي درقانون اساسي تمام اسناد رسمي دولت افغانستان هميطور ثم به ثم ازآن وقت به اين طرف 30-40 ادامه پيداکرده است؛ به اصطلاح يک مشهورغلط که مي گويند يا غلط مشهورکه مي گويند. وگرنه همان يک زبان فارسي است که يک لهجه عمده آن درايران است ودرافغانستان ويک لهجه يا گويش آن در تاجيکي است. درافغانستان خوشبختانه که دو لهجه تاجيکي و خراساني به اصطلاح باهم جوش خورده اند.

 

تاجيکي درميان زبان شناسان خاورشناس به اين معنا که ازطرف ماورالنهرباخصوصيات کلمه اي بله و لهجه خراساني – خراسان ازطرف هرات ، مشهد که خراسان قديم را يادآوري مي کند- که کلمه اي آري می باشد ، آمده است. شما با اين برخورده باشيد که ازکابل بسوي شمال که مي رويد، کلمه بله، را زياد مي شنويد و طرف غرب که مي رويد ، طرف غزني ،طرف هزاره جات به کلمه آري برمي خوريد.

 

اين موضوعات درطي سه صد سال" تحقيقات" خاورشناسي، زبان شناسان اين را دريافته اند وحدود و ثغور آن را تعيين کرده اند که لهجه هيچ وقت زبان شده نمي تواند.

 

در اين قسمت من همان نظر استادهاي اروپايي را تاييد مي کنم خصوصاً زبان شناسي تاريخي اين را اثبات مي کند. به این همه "شنوندگان ما" و خبرگان اهل فرهنگ معترفند که يک فارسي است . منتها بازهم غلطي را مرتکب مي شوند و براي اين که نشان بدهند و مليت آن را به اثبات برسانند، در حالي که تمام زبانهاي که از47 زبان که درچهار گروه عمومي عمده تقسيم شده اند؛ کل زبانها، زبانهاي ملي شمرده مي شوند.

 

دويچه ويله : آقاي زيار؛ شما هم شخصاً براي بسياري واژه هاي بيگانه براي زبان پشتو معادل وضع کرديد که البته با بي مهري برخي ها مواجه شده اند. حالا چه نيازي براي وضع کردن واژه هاي نو براي يک زبان و يک جامعه است؟

 

پرفيسورمجاوراحمد زيار: بله ؛ يک امريست ضروري ، خصوصاً در زبانهاي ما يک پيشينه تاريخي با زبان عربي وجود داشته است. شما مي فهميد وقتي که فارسي ما از فارسي ميانه در خراسان بوجود آمد- يعني نو ايجاد نشد بلکه ازمادر خود زاده شد- ما آن را زبان ميانه مي گوييم وکسي هم پهلوي مي گويد. ولي زبان شناسان به اين  اهميت مي دهند و فارسي ميانه ، پشتوي ميانه ،بلوچي ميانه وکردي ميانه اين گونه اصطلاحات را به کار مي برند. يعني درقسمت خراسان يعني وقتي که اين زبان دوباره از زيرظلم و استثمارعربها بالاخره در اين قسمت خراسان که حالا تقسيم شده بين ايران و افغانستان؛ باشندگان اين مناطق به سلسله مبارزات آزادي طلبانه بالاخره موفق شدند که در قرن سوم اسلامي زبان فارسي حداقل اجازه اين را پيدا کند که مردم آن را بکار ببرند. براي دفاترمتعصبين عباسي اجازه نمي دادند. تنها در ادبيات و در يگان مقاله نوشتن و کتاب نوشتن همان سانسوري که بود آن را برداشتند. ولي مجبور بودند بازهم  بخاطرسختگيري عربها آن را با کلمات عربي مخلوط بسازند. مردم که گپ مي زدند ديدند که فرق دارد با زباني که تا آخرين پادشاه ساساني تا يزدگرد آن رواج داشت. و در متون البته آن ثبت شده بود. همين است که دري ياد مي کند. بيشترزبان شناسان معتقدند که اين را از دره ها جمع کرده اند.

 

بالاخره ايراني ها اول متوجه شدند که واقعاً همراه اين زبان  جفا شده است و چرا ما به زبان فردوسي ورودکي و... ما روي نياوريم . و شروع کردند فرهنگسرا را تاسيس کردند. و درپشتو به اين اندازه البته نبوده چرا زبان رسمي در آن وقت نبود، زبان فارسي براي همه قابل قبول بود وبحيث زبان دوم اسلامي، پشتونها ،بلوچها، کردها وهمه قبول کردند که اين زبان" نسبت به عربي براي ما سهل تر" و آسان تراست و از يک خانواده هستند.

 

دويچه ويله : واژه ها و اصطلاحات برچه مبنا وضع مي گردند. آيا جغرافياي سياسي شرط حتمي است يا ريشه هاي زبان و واژه ها؟

 

پرفيسورمجاوراحمد زيار: نخير! همين گپ دوم درست است.

 

دويچه ويله : يعني ريشه ها؟

 

پرفيسورمجاوراحمد زيار: بله ، ريشه ها ومعادل هاي که درزبان موجود اند مثلاً دانشگاه يا پوهنتون که به ميان آمده اند ، ازروي کلماتي بوده اند که سابق در هر دو زبان موجود بوده اند. پشتو بيشتر به "تون" ساخته ولي دري بيشتر با گاه . ولي تنها همين دو"سفکس" (پسوند) نيستند پسوندهاي بسيارزياد در پشتو و فارسي اند و به دو قسم اند يکي به شکل ترکيب است ويکي هم به شکل اشتقاق . درعين زمان يک الگو ويک سابقه اي درزبان داشته باشد. بنابرآن چون دانشگاه هم نمونه داشت وخلوتگاه و... خيلي زياد بوده اند که پسوند "گاه" را با کلمه دانش يکجا کردند ودانشگاه شد. درپشتوهم  چون " تون " به معني جاي بود وپوهن هم به معناي علم يا دانش است پسوند را با  آن يکجا کرده يک ترکيب شد ودرعين زمان يک مشتق را بوجود آورد. به همين قسم کلماتي ازقبيل "شونزي" ويا درفارسي موشک که با اضافه کردن پسوند به يک کلمه بوجود مي آيد.

 

ديگرکلماتي مرکب اند. کاملاً دوکلمه مستقل را باهم يکجا کرده يک کلمه جديد را بوجود مي آورند. اين نوع ديگري واژه سازي است که مثال هاي آن رازياد  داريم . مثلاً واژه شناسي يا دانش واژه . دانش هم يک کلمه مستقل است و واژه هم يک کلمه مستقل است، هردو يکجا شده کلمه جديد  دانش واژه را مي سازد.

 

اين که ما کلمات ايراني را به اين که معنا زبان ما مستقل است ، زبان ما ديگراست وما بايد آن کلمات را هيچ راه ندهيم مثلاً چاپخانه نگوييم عوض آن مطبعه بگوييم ؛ يا مثلاً لهجه بگوييم ، گويش نگوييم؛ اين کاملاً يک برخورد غيرعلمي است و در جهان تداول ندارد. گويندگان يک لهجه به اندازه اي تنگ نظرشوند که زبان عمومي جلوگيري مي کنند که داخل لهجه شان شود. مثلاً کلمه قوماندان را محکم بگيريم که انگليسي است وفرماندهي را استفاده نکنيم که از مانيست و از ايران است. يعني فارسي ايراني است و با فارسي ما هيچ ارتباطي ندارد!!!

 

يک تعداد متعصبين مي گويند ما اين موضوع را قبول نداريم .

 

دويچه ويله : يک جهان تشکرازشما .

 

© 2008 Deutsche Welle