بسمه تعلی

 

مکثی برمقالهء محترم آقای غرجستانی تحت عنوان

"هیاهو وغوغاسالاری در وراء یک حکم اعدام!"

 

اخیراً مقالهء پرمحتوای(!!)آقای غرجستانی رادرسایت وزین کاتب هزاره  مطالعه نمودم.

جای تأسف است که آقای غرجستانی با وجود درک واقعیت های اوضاع محاکم ودستگاه غرق درفساد ودور ازعدل وعدالت حکومت امروزی افغانستان،به  

 جای آنکه از یک جوان مظلوم که به ناحق حیاتش در خطراست دفاع نمایند، خود را در جای وکیل مدافع اهل ظلمه قرار داده اند.

برخلاف مادهء ۳۱ قانون اساسی واعتراف آقای غرجستانی برای آقای کامبخش

 حق مسلم وی یعنی حق داشتن وکیل مدافع را نداده اند. پس همان کسانیکه در مسند قضا تکیه  زده اند وآشکاراقانون شکنی مینمایند،نمیبایست ازآنها دفاع واز کسانیکه حق گفته اند وحق نوشته اند تااز ریختن  خون یک جوان هموطن جلو گیری نمایند، بنام غوغا سالاری یاد کرده وآنها رابه اهانت وفحاشی این وآن متهم سازند.

معلوم است که آقای غرجستانی معنی غوغا سالاری رانمی دانند که اگر میدانستند، با نصیحت های پدرانهء شان به دیگران، خود از آن واژه استفاده نمی کردند.ایشان اگر قبول زحمت فرموده ودر فرهنگ فارسی مراجعه نمایند  ودرصورتکه معنی آنرا دانستند،بایدازاستفادهء آن معذرت بخواهند.ورنه دیگران  را به آیینهءخود نبینند.

از طرف دیگر شعر بنده را تحت عنوان "قاضی شریح بلخ"که هرگاه شخصی کم سوادهم آنرا بخواند،آن تشبیه مغرضانهءرا که آقای غرجستانی نموده اند تأیید نمی نمایند.از عنوان شعر بنده واضح است که تشبیه قاضی صادرکنندهء حکم اعدام آقای کامبخش با قاضی شریح(قاضی که باگرفتن خریطهء زر از جانب یزید فتوای قتل امام حسین علیه السلام راصادر نمود)صورت گرفته است. همچنان در شعر بنده آمده است که:

آن دین فروش قاضی دنیا خر پلید ----- همچون شریح بندهء زر نوکر یزید

نمی دانم در کجای این شعربه زعم آقای غرجستانی" تشبیه سازی کامبخش به امام حسین" صورت گرفته است؟مگر میدانم که آقای غرجستانی با این تشبیه سازی ناروای خود میخواهد خود را حسینی جلوه دهد ، درحالیکه عملاً از یزیدیان حمایت می نمایند.

آنهائیکه از حق مشروع آقای کامبخش،یعنی حق آزادی وحق زنده ماندن وی دفاع مینمایند،به آیهء مبارکهء قرآن عظیم الشأن که می فرماید:مَنْ قَـتَـلَ نـَفْـساً بِغَیْرِ نـَفْسٍ ا َوْ فَسَادٍ فِی الْا َرْض ِفَکـَاَ نـَّمَا قـَتـَلَ الـنـَّاسَ جَمِیْعاً. یعنی هرکسی که انسانی را بدون آنکه قاتل باشد ویادر زمین فساد کند بکـُشد،گویا تمام مردم را کشته است،معتقد میباشند.آیهء ۳۲،سورهء مبارکهءالمآئده.

آقای غرجستانی مکنونات درونی خودرادر عنوان مقاله خویش نیز تبارز داده اند."هیاهووغوغاسالاری در وراءحکم یک اعدام !"از عنوان فوق واضحاً پیداست که نزد ایشان قتل یک انسان،قتل یک جوان محصل صنف سوم دانشگاه بلخ،قتل نور چشم وپارهء جگر یک خانواده،به پشیزی ارزش ندارد وچرا باید این همه سر وصداها بلند گردد؟

بلی شاید قتل یک جوان برای کسانیکه دست شان بخون هزاران انسان بیگناه آلوده است(دور ازآقای غرجستانی باشد)،هیچ معنی وارزشی نداشته باشد.

با کوتاه نمودن عرایض خود،توجه خوانند گان گرامی را به چندنقطهءذیل معطوف میدارم:

۱ ـ آقای غرجستانی بطورکلی درموضع دفاع ازدیموکراسی وارداتی قرار گرفته اند که جداً قابل انتقاد است،زیرا دیمکراسی وارداتی وگروپ طرفدار آن  کاملاً رسوا شده وکارآئی خود را ازدست داده اند.ایشان ازدیموکراسی ناکام  و

رسوای که با زوردالرومافییای بین المللی وسرکوب کردن مردمان بیگناه،تمثیل  میشود، و با جملات پر آب وتاب از حقوق مدنی وقانون اساسی که چون ملعبهء دردست چند شیاد قرار گرفته است دفاع مینمایند.

جای تأسف وتعجب است که باهمه فجایع که در میهن عزیزما داد میزند،آقای

غرجستانی با تبسم ملیح برلبان نظاره کردن واز آن دفاع نمون !!

۲ - آقای غرجستانی در موضع دفاع از قانون اساسی ساخته وپرداختهء"سیا"و موافق با تمنیات کسانیکه با حمایت امریکا،آزادی،رفاء،قدرت وشأن وشوکت خود را مدیون آن میدانند،قراردارند.

۳ - اهانت به قضات محترم کشور: مگر آقای غرجستانی بی خبرند ویا چشم دید

و گوش شنوای آنرا ندارندکه امروز در محاکم چه میگذرد، دزدی،رشوه ستانی، اختلاس و بیعدالتی چه بیداد میکند،با آنهم ایشان درموضع دفاع از قضات محترم

بر آمده ودل پرخون وصدپارهء محکومین،مظلومین وبیچارگان رانمی بینند.

(قضات محترم دارای اهلیت،علمیت ووجدان پاک هیچ وقت درصف آنها قرار ندارند).

۴ - قانون مدنی: قانون مدنی ومندرجات آن نباید بر تاقچهء بلندگذاشته شده ومواد ومندرجات آن تطبیق نشود.مقبولیت و قبولیت قانون مدنی نزد مردم باتطبلیق آن وجاهت کسب میکند. آیا قانون مدنی در قسمت بمباردمان وقتل هزاران هموطن بی گناه مادر مراسم عروسی ها ویادر وقت تدفین شهدا واموات،تخریب خانه وکاشانهء آنها چه گفته است .؟درقسمت احقاق حقوق شان چه اقدام عملی فرا راه

مظلومان گذاشته است .؟ درقسمت زندانهای شخصی زورمندان ووابستگان دستگاه جهنمی "سیا"،که مخالف مادهءبیست ونهم قانون اساسی ومادهء پنجم اعلامیهءجهانی حقوق بشر میباشد،ایجاد گردیده اند، قانون مدنی وحکام محترم چگونه عمل کرده اند.؟ آ یا در قسمت فحشا وتعرض به ناموس مسلمانان بیگناه که امروز از چشم هیچکس پوشیده نیست،قانون مدنی که آقای غرجستانی مدافع آن هستند،چگونه عمل کرده اند.؟

۵ - تخریش افکارعامه:آیا حرف زدن وصدا بلند کردن بر ضد بیعدا لتیها،  بی انصافیها،عدم شفافیت قوانین وارداتی،ظلم وبیداد وتلف شدن حقوق عامه، تخریش افکار عامه است؟ ویا اصل ظلم نمودن،بیدادنمودن وچور وچپاول نمودن؟

از جانب دیگر تخریش افکار عامه از جملهء آن سلاحهای فرسودهء است که همیشه ازطرف مستبدان وظالمان برعلیه حق گویان،آزادی خواهان و طرفداران دفاع از حقوق مردم ومظلومان،از آن بصورت بسیار نا درست کار گرفته اند.خوشبختانه که این حربه بسیار کهنه وبدنام وبی آبروست.

۶- آقای غرجستانی آگاهانه ویا ناخود آگاه تفکرات قرون وسطائی را صحه   میگذارند. امافراموش کرده اندکه در عصرتفتیش عقاید قرون وسطائی قرار نداریم وآن اندیشه وعملکرد با ادعای دیموکراسی خواهی شان در تضاد قرار دارد.

عرایض خودرا باکلام زیبای الهی به پایان می رسانم که می فرماید:

وَ سَیَعْـلَـمُ الـَّذِ یْنَ ظَـلَـمُـواَیَّ مُـنْـقَـلَـبٍ یَـنْـقَـلِـبُـون . وبزودی ظالمان خواهند دانست که بازگشت شان به کجاست. سورهء مبارکهء شعرا، آیهء۲۲۷

والسلام با تقدیم شعر در هجران.

داکتر اسدلله حیدری،۲۰ -۰۲ ،۲۰۰۸، سدنی،آسترالیا