12.02.2008 

 

 آيا ناصرخسرو بلخي هم مجازات نقدي خواهد شد؟ 

 

برای شنيدن اين مصاحبه اينجا را کليک کنيد

 

 

 پس ازاين که وزارت اطلاعات وفرهنگ افغانستان بنابردستورآقاي کريم خرم سه نفرازکارمندان راديوتلويزيون ملي اين کشور را به جرم استفاده از واژه هاي فارسي مجازات نمود، جنگ مطبوعاتي شديد ميان قلم بدستان افغانستان درخارج وداخل افغانستان آغازشده است.  

 

 برخي ها به دفاع ازآقاي خرم وبرخي به انتقاد از او نبشته هاي زيادي را درروزنامه ها، مجلات وصفحات انترنيتي به چاپ رساندند. طرفداران آقاي خرم از او چهره موفق هفته خوانده وگفته اند که بالاخره موفق شده است که تا با رعايت از قانون اساسي افغانستان پاسخ شديدبه" شيونيستان ايراني پرست" بدهد و ديگراجازه ندهد تا کسي بجاي " ترمنولوژي هاي ملي " چون روغتون ، پوهنتون ، وپوهنحي ( پوهنزي) ، ازواژه هاي خارجي مثل "دانشگاه ، دانشکده ، ويا دانشجو" استفاده کنند. برخلاف منتتقدين آقاي خرم ازاستبداد فرهنگي سخن به ميان آورده اند. پارلمان افغانستان با توجه به حساسيت اين موضوع خواهان استجواب آقاي خرم گرديده است.

 

دراين ميان دانشمندان افغانستان با موضوع برخورد علمي نموده و نخست خواسته اند تا اين مساله را از نگاه علم زبان شناسي و تاريخ زبان ، روشن بسازند . به طورمثال درگفت و شنود اختصاصي که صداي آلمان با آقاي لطيف ناظمي دانشمند نام آشناي عرصه ي زبان فارسي داشته است ، به جنبه هاي سياسي ايديولوژيک اين قضيه کمترتوجه شده است.

 

آقاي ناظمي درآغازصحبتش به اين موضوع اشاره نموده است، که کساني که فرق بين زبان دري ، فارسي ويا فارسي دري مي گذارند، عملاً ازحقايق علمي چشم پوشي مي کنند. به گفته وي هيچ گونه فرق ميان دري ، فارسي دري و فارسي وجود ندارد . بلکه اين سه نام براي يک زبان واحد مي باشند که ازهمان آغازتا امروز مورد استفاده قرارگرفته است. بنابر استدلال آقاي ناظمي شاعران نامدار زبان فارسي دري به طور مثال فردوسي طوسي  ويا حافظ شيرازي دراشعارخود گاهي زبان خود را دري ، گاهي فارسي دري وگاهي فارسي خوانده اند. بطور مثال فردوسي درشهنامه مي گويد:

 

 

بفرمود تا پارسيي دري               نوشتند و کوته شد داوري

 

ويا:

 

بسي رنج بردم درين سال سي      عجم زنده کردم بدين پارسي

 

ويا حافظ مي گويد:

 

به شعردلکش حافظ کسي بود آگه         که طبع وسخن گفتن دري داند

 

 وهمچنان حافظ درمصراع ازشعرديگراين زبان را پارسي ياد مي کند:

 

خوبان پارسي گوي بخشندگان عمرند       ساقي بشارت ده رندان پارسارا

 

ناظمي همچنان به اين مطلب اشاره مي کند که : استفاده ازواژه هاي چون دانشگاه ، دانشکده ويا دانش آموز نه تنها جرم نبوده بلکه چون زاده و پروردۀ زبان فارسي دري در قلمرو که امروز به نام افغانستان ياد مي گردد، مي باشد ؛ کاربس نيکو نيز است.

 

آقاي ناظمي چنين توضيح مي دهد: به طورمثال واژه دانشگاه ترکيبي است ازکلمه دانش که درافغانستان رايج است و يکجا با پسوند زماني – مکاني گاه که درواژه هاي چون ايستگاه ويا پرورشگاه هم بکاررفته ودرافغانستان خيلي هم استفاده مي شوند. او از ناصرخسرو بلخي که به نامش در افغانستان بسياري ها افتخارمي کنند، ياد مي نمايد. فرهيخته اي که دربلخ زاده شده و در بدخشان چشم ازجهان فروبسته است . اين نويسنده وشاعرسرشناس اين سرزمين  که درآثارخود از واژه هاي که امروز به خاطراستفادۀ آن يک فارسي زبان مجازات مي گردد، استفاده کرده است .ناصرخسروبلخي مشخصاً  کلمۀ دانشجورا درآثارش بکاربرده است.

 

لطيف ناظمي ضمن بيان اين مطالب ازدو دانشمند افغانستان، آقاي مجاوراحمد زيار وعبدالحي حبيبي نام مي برد که درآثارخود از يکي بودن زبان فارسي دري ، دري و فارسي ياد کرده اند. ناظمي حتي از يک نوشتۀ عبدالحي حبيبي ياد نمود که در آن به حکومت آن وقت افغانستان تاخته است که چرا بجاي استفاده ازواژه هاي فارسي و فارسي دري تنها کلمه دري را براي اين زبان ديرينۀ اين سرزمين انتخاب کرده است و اجازه نمي دهد که واژه هاي فارسي و فارسي دري مترادف با آن بکاربرده شود .

 

لطيف ناظمي به يک موضوع ديگرنيز اشاره نمود که : تفاوتهاي درگويش هاي گوناگون زبان فارسي در کشورهاي و محلات مختلف وجود دارد. ناظمي دراين جا به اين نکته مي پردازد که همانطورکه نظام هاي مختلف سياسي بالاي زبان تاثيردارند ، حدود جغرافيايي نيززبان را تحت تاثيرخود قرارمي دهد. به همين دليل است که گويش هاي مختلف از زبان فارسي دربلخ ، هرات ، ويا کشورهاي همجوارافغانستان ، ايران و تاجيکستان وجود دارند. اين تفاوت ها را آقاي ناظمي تفاوت هاي لهجه يي خوانده گفت: زبان فارسي که درايران ، افغانستان و تاجيکستان مورد استفاده قرارمي گيرد، نظام دستوري و ساختار نحوي يکسان دارد. بنابراين نمي توان از دو زبان جداگانه سخن گفت.

 

 وي همچنان افزود : البته که قابل يادآوريست که کشورهاي ديگر نيز درجهان وجود دارند که همه ازيک زبان واحد استفاده مي کنند. بطورمثال زبان آلماني که درآلمان ، اتريش وسويس رايج است ويا زبان انگليسي که درانگلستان ، ايالات متحده امريکا ويا استراليا زبان اکثريت را تشکيل مي دهد.

 

لطيف ناظمي ضمن ذکراين موضوع به يک اصل رايج دراين کشورها اشاره مي کند که هرگاه يک واژه جديد دراستراليا ويا امريکا براي انگليسي ساخته مي شود به آن زبان امريکايي نمي گويند بلکه انگليسي مي گويند وهمه حق استفاده آن را دارند .

 

ناظمي اين پرسش را مطرح مي کند که چرا زماني که دانشمندان زبان فارسي حالا چه درافغانستان ، ايران ، ويا تاجيکستان ، هندوستان و يا پاکستان باشند و واژه اي بکرو جديد بوجود مي آورند ديگر فارسي زبان ها اجازه استفادۀ آن را نداشته باشد؟

 

به باورناظمي ، بازداشتن يک انسان ازاستفاده زبان مادري اش خلاف آزادي بيان وحتي نقص قوانين رايج در افغانستان مي باشد.

 

ناظمي برخورد آقاي خرم را خنده آور دانسته دردناک مي خواند. اومي گويد: دراينجا ازيکسو ازحقايق علمي عملاً چشم پوشي صورت مي گيرد وازطرف ديگرنشان مي دهد که مردم با چه استبداد فرهنگي مواجه اند.

 

ناظمي مي گويد : اگرموضع آقاي خرم ، موضع رسمي حکومت افغانستان باشد، پس بايد وحشت کرد" و اما اميد که چنين نباشد." زيرا استفاده از زبان فارسي دري – استفاده از واژه هاي چون دانشگاه ويا دانشجو نه تنها برخلاف اصول فرهنگي واسلام نيستند بلکه، امرعادي وحق هرفارسي زبان است.

 

 

© 2008 Deutsche Welle