پیکار پامیر – تورنتو

09.02.08

 

  گوشه خاصی از فعالیت های عناصر استخباراتی

                                                                                               

مجو ازطفل خویان فطرت آزاده گان(بیدل)

به پرواز نگه کی میرسد اشک از دویدنها

 

 در اول از خواننده ی روشن اندیش و پاکنهاد این سطور پوزش می طلبم اگر پاسخ مرا در برابر یک یا چندعنصراستخباراتی آبرو ریخته ی وطنی درشت تر می یابد . ولی به خواننده ی نجیب باید بعرض برسانم که عنصریا عناصری آنچنانی زبان ادب نمیشناسد ، همانطور که حق و حرمت مردم با شرف و پا برهنه ی میهن آتش گرفته و خاکستر شده ی من وترا و نیز، داور بزرگی بنام وجدان را در سالهای رتق وفتق حاکمیت خودش و حاکمیت اربابان خارجی اش نشناخت و بی محابا به قتل و جاسوسی و خود فروشی و پستی و بی ننگی و چاکری به رنگها و نیرنگهای مختلف استخباراتی پرداخت و بالاخره زنده سر تا اروپا و کانادا هم رسید تا بقیه وظایف محوله را در میان جامعه ی کوچک افغانی در غربت نیز به انجام برساند . هموطنان عزیز مطلع اند که رژیم کو دتا ی ثو ر، حتا تعدادی از اعضای حزب و عناصر کار کشته ی ( خاد ) را نیز ( باساس تاکتیک استخباراتی ) روانه ی سلولها ی زندان نمود تا در میان قفس تنگ اسارت استعماری نیز علیه پرنده های آزاد منش و اما پر و بال بسته ی سر زمین آزاده گان جاسوسی کنند که کردند و در این کار شان موفق هم بودند . آنانیکه دوران اسارت حکومت دست نشانده را بخصوص در زندان بد نام پلچرخی سپری نموده اند، این جریانات را بخوبی میدانند و شاهد بسا جنایت ها و خباثت ها ی چنین عناصر پلید بوده اند .

خواننده ی گرامی ! رعایت اخلاق شخصی، مبادی ژورنالیسم نوین و احترام به قانون کشور متوقف فیها مرا ملزم میسازد تا در اینجا از خادیست و خادیست های ( مورد نظر) عجالتا نام نه برم، ولی نکاتی را که باید بگویم میگویم که دیریست نگفته ام . زیرا روان شاد رهی معیری بما گفته بود  :

افتاده باش لیک نه چندانکه همچوخاک   پامال هر بنهره شوی از فرو تنی                                     

تاکتیک ها، کرشمه ها، شیوه های کاری، خرام ها، ادا و اطوار عناصر ( خاد ) که پرورده ی دامان گند آلود (کی جی بی)، این دشمن خونین چنگال ملت مظلوم افغانستان اند، در برابر فرزندان پاک نهاد، وطنپرست، آگاه و مبارز ما، بسیار فنی، حساب شده و ماهرانه بوده و هست . آری ! اعمال و گفتار آنان تا آنجا حساب شده و فریبنده است که اگر کسی از بصیرت لازم و درایت کافی سیاسی برخوردار نباشد، یا خودش زود به ژرفای زیان ناشی از آن سقوط میکند و یا دیگران را به دیار نفرت و افتراق و بد گمانی بی مورد سوق میدهد . بحث مربوط به کارمندان ( خاد ) رژیم کودتای ثور و اعمال ننگین آنان که ( در جامه و قیافه ی رنگارنگ حتا درپوشش های مثلا، " عالم دین "،  "شخصیت فرهنگی "، " دانشمند برنامه داروبرنامه ریز "، " مردم شناس"، " تجارت پیشه "، "هنر مند "، " پژوهنده "، " شاعر"، "فال بین " ، " متخصص فولکلور و ادب " ، " داکتر " و . . . و . . . ) متبلور شده و میشود، دامن دراز دارد وطبعا تاکتیک های خادی آنها هم در جا ها و زمان های مختلف انواع و اقسام مختلفی بخود اختیار مینماید .

یکی از تاکتیکهای جدید این عناصر منفورجامعه اینست که با استفاده از تکنالوژی رایگا ن انترنتی امروز، وقتی بخواهند بقا یا ی روشنفکران میهن دوست، قلم بدستان آزاده وفریاد گران راه حقیقت و عدالت را که تا هنوز دامن به هیچ پستی و دنایت و خیانت نیالوده، چاکری هیچ ارباب داخلی یا خارجی را نپذیرفته و نصیبی جز سرفرازی و پاکیزه گی و آزادمنشی و نهایتا، سرمایه یی جز بیوطنی و داغ هجرت و غربت نداشته اند، ترور شخصیتی نمایند، توماری از یاوه گویی و کذب و  بهتان و دشنام ضد شرف و عزت انسانی را علیه اشخاص مورد نظر شان به آدرس های نشراتی و انترنتی و یا منابع دیگر میفرستند تا از این طریق هم آنچه در اندرون متعفن خویش دارند بیرون ریزند وهم وظیفه (خادی) شان را که دیگر بخشی از عادت و شخصیت بی ارزش شان شده است، به نفع ولینعمتان خویش در داخل و خارج از وطن به انجام رسا نیده و ضمنا از انبوه عقده های درونی یی که دارند هم اندکی بکاهند . چنانکه در این اواخر، عنصر یا عناصر مفلوک ( خاد) با تگدی ازالفبای انگلیسی ( غرض گم کردن نقش پای کثیف خویش ) ، مطلبی سراپا عقده مندانه، بهتان آمیز، رذیلانه، مضحک، دور از شان انسان و بخصوص بیگانه ازصفات انسانی و افغانی، علیه نام و نشان اینجانب فرستاده و اوصافی را به من نسبت داده است که هرگز بدامان پاک و غرور مبارزاتی و تقوا و طهارت همیشه گی شخصی و خانواده گی من نمی چسبد . (خادی ) مذکور، علاوه از آنکه بالای من با بی ننگی و وقاحت تمام نام هایی از قبیل " قاتل"، " جاسوس"، " دزد " ، " اپورچونیست "، "، "خلقی "، " پرچمی "، نوکر "، " چاکر" و ". . . " ( و شاید صفات و اتهامات متعدد دیگری که من تا هنوز از آنها نیز بیخبرم )، گذاشته است، تازه مرا  بعنوان " شعر دزد و مقاله دزد " نیز معرفی نموده است .

هموطنان گرامی ! هرچند این نخستین بی ادبی، دهن کجی و لجن پراگنی عناصر وجدان باخته ی ( خاد ) علیه اینجانب نبوده بلکه در گذشته ها نیز در سطح نشریه گک ها، شبنامه ها، رادیو ها و حتا " تشکلات " سیاسی انترنتی ، بد گویی و نامگذاری و بهتان پراگنی و عقده گشایی علیه اینجانب انجام داده اند که همه ی آنها را با خنده ی تمسخر آمیز و گذشت فراخدلانه بدرقه کرده و این بیت شاد روان استاد خلیلی را نثار شان کرده ام :

در دیار ما گروه جان سپاران دیگر ند   خود فروشان دیگر و سنگر شناسان دیگرند

و یا این قول شاعر شرق را در مورد این پلیدان به زمزمه گرفته ام که :

با من کجا به پو یه برابر شوی از آنک    تو بهر غیر پویی و من از برای خویش .

زیرا بزرگان گفته اند که خاموشی در برابر عناصر ناپاک، عقده مند و حیا نشناس، معقول ترین جواب هاست.  

آنگاه که هنوز پا به سن جوانی نگذاشته با پدر و مادر و خواهر و برادرم مانند سایر مردم عزیز خویش یکجا در وطن بسر میبردم، پدرم که روانش شاد باد، در موقع دعا های پس از ادای نماز، این جملات را نیز به زبان می آورد : " یارب ! از ظلم ظالم، از شر شیطان واز تهمت دشمنان حفاظت مان کن " . البته دران سالها، پیرامون بند آخرجملات مذکور ( تهمت دشمنان) ، توجه چندانی نمیکرد م و معنای اصلی آنرانیز چندان نمیدانستم . واما، گذشت زمان، بخصوص حوادث نا گوارسیاسی و اجتماعی ، دست اندازی دشمنان بی آزرم به جان و مال ملت و مملکت، حزب بازیها و حزب سازیهای معاصر، وابسته گیهای مالی و فکری و سیاسی پس از کودتا های نظامی در کشور،  سر کو بی های حق و حقیقت ، بیداد گری های سنگدلانه ی " مسلمان " و " غیر مسلمان " سیاسی علیه روشنفکران وطنپرست و آزادیخواهان ملی و مترقی در داخل و خارج از مرز های افغانستان، و تجربیات دیگر در سالهای پس ازنوجوانی، مفهوم دعای پدر و به ویژه ( تهمت دشمنان ) را برایم فهماند و دانستم که هرگاه از چنگ و دام دشمنان مکار، قاتلین دنی  و  دستگاه های آدمیخوار استخباراتی به نحوی رهیده و از ترور فزیکی جهیده باشی، باز هم چطور و با چه تاکتیکهایی دست به ترور شخصیتی ات می زنند ؟

ضرب المثل معروف وطنی داریم که میگو ید : " اگر قاطران سر کاری را نرمانده باشی، هیچ زیان و تاوان متوجه ات نمیشود " . از تذکر این ضرب المثل مردمی به این نتیجه میتوان رسید که هرگاه زبان، قلم، قدم و یا درم ات را علیه جنایتکاران، خاینان، وطنفروشان، دغل بازان، جاسوسان، مردم فروشان، معامله گران، رجعت گرایان و سایر عناصر و دستگاه های نا باب ضد مردمی و ضد انسانی بکار گرفتی و راحتی و آسایش جسمی و دماغی ات را نثار این راه مبارزه جویانه ی مردمی کردی و از آگاهی و حق و حقیقت دفاع جسورانه نمودی ، حریفان سیاسی و دشمنان شرف نشناس ات با استفاده از تهدید، تخویف، تخریب، تهمت و سایر اقدامات جاسوسانه برایت گویا میفهمانند که ای فلان ولد فلان ! یا کنار رو و خموشی اختیار کن و یا شخصیت ات را بگونه های مختلف ترور خواهیم کرد !!

درعین حال، کسانی هم متاسفانه سراغ میشوند که با غرور کاذب و خود بزرگ بینی های بیمار گونه یی که دارند، متوقع اند دیگران در برابر شان مطیع و بلی گوی بوده ازاستقلال اراده در سخن نگویند و اما همینکه دیدند کسی حاضر به چنین زبونی نیست و یا همینکه به اصطلاح ریگ زیر دندانش آمد، شروع میکنند به لجن پراگنی بی مسوولانه ی ناشی از عقده های آماسیده ی درونی خویش علیه دیگران، آنهم در سطح شبنامه و ارسال چرند نامه به آدرس افراد یا نشریه های نوشتاری و انترنتی . . .

من، نمیخواستم در برابر لجن پراگنی های تنی چند از وجدان مرده ها ی معاصرمان همینقدر تذکر هم داشته باشم که اصلا و اساسا ارزش چنین تذکری را هم ندارند، ولی، فکر کردم با این تذکرات هرچند بسیار مختصر ، شاید افراد و شخصیت های پاکدامن و روشنفکران با شرف دیگر ما و ادارات محترم نشراتی از این نوع خاص فعالیت های افراد و دستگاه های استخباراتی آگاه شوند . بنابران، امید وارم خوانند ه گان و هموطنان گرامی، این تذکر را پاسخ به عناصر پلید استخباراتی تلقی ننموده آنرا صرفا یک آگاهی دهی از نوع فعالیت افراد دنایت پیشه و عقده مند استخباراتی بدانند و بس . (پایان )