نادر نظری 18 جنوری 2008

 

تقویت، مقابله و مهار  بنیاد گرایان اسلامی  توسط آمپریالیست ها

 

 

در اوایل جنگ سرد میان آمپریالیست ها و سوسیال آمپریالیست شوروی، جنبش بنیاد گرایی اسلامی که از نظر سیاسی شکست خورده و سیر نزولی را می پیمود، باغ اش گُل کرد و بعنوان یک ابزار و وسیلهء در دست آمپریالیست ها قرار گرفته دو باره به میدان آمد.

سرمایه داری که بعنوان یک نظام و ساختار سیاسی - اقتصادی از بوی خون، غارت خلق ها، کشتار و بی حقوقی انسانها تغذیه میشود؛ در پروسه رشد و ترقی اش  چیزی بهتری از آمپریالیزم نمیتواند ساخته شود. یگانه هدف آمپریالیزم کسب سود و انباشت سرمایه است. حال این انباشت از هر طریقی که بدست آید برای آنها مهم نیست.

با وجودیکه سرمایه داری نسبت به فئودالیزم یک نظام جدید است که می باید علیه نظام کهنه و مناسباست سیاسی فرهنگی فئودالی مبارزه نماید اما چنین خصلت و رسالت را آمپریالیزم ندارد، بهمین دلیل نیروها و نمایندگان فئودالی را تقویت مینماید. آمپریالیزم فقط میخواهد نظام های کهنه را وادار کند تا مناسبات سیاسی- اقتصادی سرمایه داری را بپذیرند. بدین جهت اگر مناسبات کهنه فئودالی یا حتی برده داری، مطیع سرمایه داری گردد؛ آمپریالیزم از عقب مانده ترین فرهنگ و ارزش های خرافی و زنگ زده آنها حمایت میکند.

در افغانستان از عقب مانده ترین نیروی قرون وسطایی استفاده کرد تا بتواند سنگی را در سد راه رقیب بیاندازد. در ایران جریان آخندی را تقویت نمود تا مانع یک رژیم ملی مترقی شود. درپاکستان ابتدا گرایش اسلامیستی ضیاالحق را برای سرکوبی ملی گرایانی چون ذولفقار علی بوتو تشویق کرد وبه تعقیب آن تحریک طالبان را بنیانگزاری کرد. در کشور های عربی و منجمله مصر بنیاد گرایان را تقویت کرد تا جنبش ناسیونالیستی عرب را سرکوب کند. در سعودی و کشوری های حاشیه خلیج از عقب مانده ترین نیروها که بازماندگان نظام فئودالی محسوب میگردد حمایت و پشتیبانی مینماید. در چیچین بنیادگرایان اسلامی را بخاطر مصروف نگهداشتن روسیه تمویل کرد.

بعد از حادثه یازده سپتامبر ایالات متحده شعاری را مطرح کرد که میخواهد به اصطلاح علیه تروریزم بجنگد. این شعار که با تبلیغات غول آسای رسانه های گروهی در سطح جهان اشاعه میگردد؛ توهمی را در ذهن خیلی از از جریانها و محافل سیاسی خلق کرد که آمریکا در تصمیمش قاطع و صادق است. با آنهم گذشت زمان ثابت ساخت که آمپریالیست ها و در راس آن آمپریالیزم آمریکا هرگز در صدد مبارزه با بنیاد گرایان اسلامی نیستند؛ بلکه میخواهند مقابله را بعنوان یک اهرم فشار به منظور ایجاد مفاهمه و تبانی با بنیاد گرایان اسلامی به پیش ببرند.

در افغانستان ما شاهدیم که قوای اشغالگر بر دولت کرزی فشار می آورند تا با شرکت طالبان در قدرت؛ از خود انعطاف و ابتکار بیشتری نشان دهد. در عراق بنیاد گرایان شیعه و سنی به اتفاق هم در قدرت سهم گرفته و توسط آمپریالیست ها تشویق میگرند.

البته مقاومتی نیز از سوی بنیاد گرایان اسلامی علیه آمپریالیست ها صورت میگیرند. با وجودیکه نتایج اینگونه مقاومت ها نهایتاً چیزی جُز سازش و کرنش به آمپریالیست ها نمیتوانند باشند؛ اما ظاهراً خواهی نخواهی نباید آن را نادیده گرفت.

در افغانستان که اکثريت نيروهاي بنياد گراي اسلامي را« جمهوري اسلامي افغانستان » تشکیل میدهند؛ طالبان بعنوان قوت اپوزسیون علیه رژیم دست نشانده می جنگند. گرچه سیاست مصالحه جویی با طالبان ادامه داشته و دولت کرزی میکوشد طالبان را در قدرت سهیم نماید اما خواست های بنیاد گرایانه و قاطعانه تری طالبان بر مطالبات آنها کمک رسانده و رژیم را بیش از پیش به تسلیم طلبی وامیدارد.

درعراق نیز علیرغم  اینکه بنیادگرایان شیعه و سنی با دولت و نیروهای اشغالگر همکاری دارند اما بخش کوچکی از نیروی بنیاد گرای شیعه علیه نیروهای اشغالگر مخالف است. با وجودیکه دولت دست نشانده و آمپریالیست ها سعی میکنند تمامی نیروهای مخالف اعم از جناح مقتدا صدر و حتی حزب بعث را در قدرت بکشانند اما مقاومت از جانب نیروهای القاعده ادامه دارد. طبق استراتژی جلب و جذب نیروهای بنیادگرایان توسط آمپریالیست ها؛ احتمال دارد بخش مقاومت کننده نیروی القاعده در عراق در قدرت تشویق و ترغیب شود.

در پاکستان که جمهوری اسلامی برقرار است بخشی از بنیاد گرایان افراطی که با القاعده ارتباط دارند مانع اساسی ای را در بی ثباتی دولت مشرف ایجاد کرده است.

در ایران که بنیادگرایان شیعه سه دهه است که برجان و مال مردم حاکمیت دارد؛ و بنیاد گرایی را در تمام نهاد های دولتی و غیر دولتی نهادینه کرده و حتی در خارج از مرزهایش صادر کرده است؛ نیز گاه گاهی میتواند مشکلاتی را برای آمپریالیست ها خلق کند. رژیم جمهوری اسلامی ایران بخاطر اختلاف مذهبی که با باقی بنیاد گرایان سنی دارد نمیتواند در هماهنگی با سایر بنیادگرایان در سطح جهانی قرار داشته باشد. همین امر رژیم حاکم بر ایران را در میان آمپریالیست ها و اخوت اسلامی در یک سیاست نوسان قرار داده و در واقع جمهوری اسلامی میتواند در شرایط لازم هم از هر دو جریان نفع ببرد و هم به هر دو جریان خدمت کند که اکنون نیز به اصطلاح یک سیاست پنجاه پنجاه به نفع هر دو جریان را اتخاذ کرده است.

در سایر نقاط جهان نیز فعالیت های بنیاد گرایانه که تا حدودی هم توسط القاعده تدارک و رهبری میشود ادامه دارد. مثلاً در اندونيزي، فیلیپین، هند، کشمیر، تجزيه طلبان مسلمانان اوغوري در سيکيانگ چین، چچین، ازبکستان، تاجکستان، فسلطین، لبنان، سوریه، الجزایر،سودان، سومالیا و در کشور هاي اروپاي غربي و امريکاي شمالي و غیره آمپریالیست ها را به مصاف طلبیده اند.

گرچه بیشتر خواست ها و مطالباتی که توسط جنبش بنیاد گرایی این کشورها مطرح میگرند؛ ریشه در مناسبات استثمار گرایانه سرمایه داری آمپریالیستی دارد که توسط آنها و دولت های دست نشانده شان غضب میگردد اما تاریخ نشان داده است که بنیاد گرایان نمیخواهد و نمیتواند علیه مناسبات ستم گرایانه سرمایه داری قرار بگیرند. جنگ و مبارزه بنیاد گرایان علیه آمپریالیست ها؛ جنگ قدرت و امتیاز طلبی است که به مرور زمان در میکانیزم حاکمیت آمپریالیستی کشانده و مدغم میگردند. لذا تضاد میان بنیادگرایان اسلامی و آمپریالیست ها یک تضاد موقتی و نسبی میباشد.

آمپریالیست ها که خود بانی و پرورش دهنده بنیاد گرایان در سطح جهانی اند؛ نمیخواهند به جنگ واقعی آنها بروند و برای نابودی و ضربه زدن جدی آنها اقدام  کنند. آنها به بنیاد گرایان نیاز دارند تا از طریق شان نیروهای ملی مترقی، انقلابی و کمونیست ها را که با آمپریالیست ها تضاد اساسی دارند؛ سرکوب کنند.

بنیاد گرایان اسلامی نه با ستم و غارت خلق ها توسط آمپریالیست ها مخالف اند و نه علیه مناسبات استثمارگرایانه سرمایه داری قرار دارند. بنیاد گرایان بخاطر خصلت ارتجاعی شان نمیتوانند خواهان لغو ستم طبقاتی، ستم ملی وستم جنسی باشند. بهمین دلیل در مقابل فقر، بی عدالتی و استبدادی که در کشور های جهان سومی توسط ارتجاع و آمپریالیزم اعمال میگردد هیچ موضعی ندارند. علیه جهانی شدن سرمایه و چپاول «گلوبالیزاسیون» در کشور های تحت سلطه هیچ طرحی ندارند. چون بنیاد گرایان مخالف غارت خلق ها و توده های ستم کش توسط آمپریالیست ها نیستند؛ برای همین آمپریالیست ها با آنها کدام مشکل اساسی ندارند. مشکل اساسی امپریالیست ها با توده های زحمتکش ، طبقه کارگر و نیروهای ملی مترقی و انقلابی هستند که میتوانند ماهیت نظام استثمارگرایانه سرمایه داری را افشا کنند و برای ریشه کن کردن ستم  و استثمار از یوغ آمپریالیزم، ارتجاع و بنیادگرایان؛ انقلاب کنند.

 

آدرس کتبی:www.rooshbin@yahoo.com

آدرس وبلاگ: www.azadiandeshe.blogfa.com