نبشته ای از باقی - سمندر

 بیست ودو اکتوبر 2005

 

                زندانی سیاسی

      باید آزاد گردد

  

دژخیمان  پلید ،

از سوم اکتوبر 2005 به اینسو وجدان بیدار جامعه افغانستان ای به خاک وخون  کشیده را  یک بار دگرتکان داده اند و به فرمان  ستره محمکه یا دیوان عالی کشور افغانستان  و شکا یت مشاورامور اسلامی ای شخص رییس جمهور حامد کرزی ، نیروهای امنیتی و پولیس افغانستان ،علی محقق  نسب روزنامه نگار و سردبیر ماهنامه « حقوق زن» را به اتهام « اهانت به اسلام » دستگیر و گرفتار نموده و به زندان گسیل داشتند.

به گفته افراد ای از اتحادیه خبرنگاران آزاد افغانستان علی محقق نسب پیش از گرفتاری هم « تحت فشاررهبران مذ هبی» قرارداشت .

علی محقق نسب تحصیلات عالی خود را در رشته علوم دینی در ایران بپایان رسانیده و « جغرافیای ولایت فقیه » یکی از آٍثار ارزشمند وی میباشد که ما را به شناخت افکار وی بیشتر یاری میرساند.

مقاله بنام« ارتداد در اسلام »  از علی محقق نسب را درصفحه گفتمان میتوان خواند تا به توانائی فکری وی بیشتر آشنا گردیم.

ما  از نخستین لحظه های گرفتاری  علی محقق نسب در کنار خبر نگاران آزاد افغانستان و کمیته حمایت از روزنامه نگاران آزاد در نیو یارک و اتحادیه ژورنالیستهای آلمان  ایستاده و خواستار آزادی فوری علی محقق نسب شدیم و تلاش خویش رابرای آزادی عاجل و فوری علی محقق نسب  کماکان   ادامه میدهیم.

 گرچه آقای فاضل سنچارکی معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان دستگیری علی محقق نسب را  نیز « تخطی آشکاراز قانون رسانه های همگانی » و« پاگذاشتن روی قانو ن» خواند ، ولی هیچ کسی داد وی را نشنید.  تا که در روز سه شنبه دوازدهم اکتوبرعلی محقق نسب را بعد ازلت و کوب مفصل و تراشیدن موهای سرش  کشان کشان همچو یک فرد گویا جنایی در محکمه یا دادگاه حاضر  ساختند.  تا با علی محقق نسب آزادی  گفتارو بیان را به محکمه کشانیده و به همه آزاد اندیشان زهر چشم نشان بدهند.

علی محقق نسب را مانند آقای مهدوی  ناشر جریده آفتاب متهم به کفر گوئی نموده اند ، همانطوریکه در هرات دانشجو ها را که گویا آنها از خط « قرمز» گذشته بودند ، متهم به کفر گوئی کردند.

 مگر به خانه و منزل عبدالحمید مبارز معین وزارت مطبوعات یورش نبرده بودند و خبرنگار طلوع را نکشتند و....

        در تاریخ خونبار افغانستان و پیش از آن در خراسان همیشه مستبدین با چماق تکفیرو اتهام بستن که گویا آزاد اندیشان و دگر اندیشان « دشمنان منافع کشوراند» مخالفین فکری خودرا  با لت وکوب وشکنجه ، به دار بستن و به غل و زنجیر کشیدن ، به سیا ه چال ها انداختن و یا چنواری نمودن و به دهن توب بستن  و یا تبعید نمودن و فرار دادن  از صحنه بدور کرده اند و اینک یکبار دیگر پیش از گشایش پارلمان و شورا یا قوای مقننه میخواهند زور آزمائی کنند و آزاد اندیشی را به صلیب کشند. تا گویا دگر اندیشان خاموشی اختیار کنند و تسلیم استبداد گردند.  مستبدین و زورگویان در زندانهای افغانستان بشمول زندان های کابل از دهمزنگ و قلعه کرنیل تا باستیل پلچرخی هزار ها انسان دگر اندیش را با لت وکوب و شکنجه و اعدام  خواستند به تسلیم طلبی بکشانند و برای مردم گویا بفهمانند که اگر خلاف منافع آز مندانه ای قدرتمندان و دولت مداران چیزی گفتید ، سر به نیست میگردید و یا زیر لت وکوب دائیمی یا تحت پیگرد قرار میداشته باشید.، یا اینکه نظر بند میباشید.

جالب است که انصار الله مولوی زاده رییس محکمه امنیت عامه کابل بعد از بررسی دوسیه و پرونده  جز کسانیست که در مورد سرنوشت علی محقق نسب تصمیم اتخاذ نموده است. انهاییکه علی محقق نسب را به محکمه میکشند ، خودشان صد ها دوسیه نانوشته دارند که مردم افغانستان و تاریخ در مورد آآن رسیدگی خواهد کرد.

کمیسیون رسیده گی  به تخطی های مطبوعاتی وزات اطلاعات وفرهنگ افغانستان نشان داد که چه نوع فرهنگ دارد و از چه نوع فرهنگ نماینده گی مینماید و به برای نشان دادن چراغ سبز به ملا تاریا سمت سردبیری مجله حقوق زن را از علی محقق نسب گرفتند .

 ارگان قضا ئیه آزادی گفتار ای فرد آزاد اندیش و دگر اند یش را محکوم می  کند ، ارگان اجراییه دستگرش مینماید و لت وکوب میکند و ارگان رسیدگی به « تخطی های مطبوعاتی وزارت اطلاعات و فرهنگ » سلب صلاحیت حرفوی از علی محقق نسب مینماید.

 به این میگویند آزادی گفتار و بیان زیر سایه ای هما پایه بی 52وقوای ناتو.

عجب نیست ؟

سخنگوی مطبوعاتی طالبا ن در کویته گرفتار میگردد و در کابل توسط  صبغت الله مجددی آزاد میشود اما علی محقق نسب متهم به کفر گوئی شده و به زندان گسیل میگردد  و جالب تر اینکه حامیان صبغت الله مجددی و ملا شینواری و ملاانصارالله مولوی زاده جسد دو مسلمان طا لب و کشته شده توسط نیروهای امریکایی را  میسوزانند و به هر چه قانون است زور بی 52 نشان میدهند. و در انجا ملا انصار الله ها عاجز اند و از حق مسلمانی میت نمیتوانند سخن گویند ، چه رسد به اینکه معاهدات بین المللی پامال میگردد.

عجب نیست؟

 به این میگویند :

دیموکراسی صادراتی ناتو  و بی 52.

مولوی واصف قندهاری را مگر به توپ نه پراندند ؟

ولی خان دروازی نائب امان الله را به دار نیاویختند ؟

 امان الله را تکفیر نکردند ؟

 یکبار حبیب الله را خادم دین رسول الله نه گفتند و بار دیگر  برای حبیب الله کلکانی ، حمید الله و سید حسین به قران امضا نکردند و سر انجام آنهارا به دار نیاویختند ؟

بلخی ، برات علی تاج، سرور جویا ، محمودی ، غبار و دگران اندیشان بیشمار را به غل و زنجیر نکشا نیدند؟

  اینبارنوبت علی محق نسب  است و او را شکنجه میدهند ، زیرا در اولین نوبت محمکه ،علی محقق نسب محکوم به « اشد مجازات » شد و اینک در نوبت دوم محکمه عبدالعلیم نسیمی رییس عمومی محکمه مرافعه کابل ، علی محقق نسب را به دوسال زندان محکوم نموده است.

دورسوم محکمه  یا محکمه تمیز هم فرا میرسد  تا در مورد  گویا تخفیف جزای علی محقق نسب تصمیم بگریند.

 اما ما خواستار آزادی فوری ، عاجل و بدون چون و چرای  علی محقق نسب بوده و به صراحت مینویسیم که محکمه و قاضی و پولیس   به جرم  پا گذاری به روی قانون اساسی افغانستان و حقوق بشر و تمام قانون و حق  نویسنده ها  و پا مال نمودن کرامت انسانی علی محقق نسب  باید به محکمه اختصاصی کشانده شوند .

  در قانون اساسی افغانستان میخوانیم که :

« ماده بیست و چهارم :

آزادی حق طبیعی انسان است . این حق جزآزادی دیگران و مصالح عامه که توسط قانون تنظیم میگردد ، حدودی ندارد.

آزادی و کرامت انسان از تعرض مصئون است . دولت به احترام و حمایت آزادی و کرامت انسان مکلف میباشد. »

درماده بیست و هفتم قانون اساسی میخوانیم که :

« هیچ عملی جرم شناخته نمیشود ، مگر به حکم قانونی که قبل ار ارتکاب آن نافذ گردیده باشد.

هیچ شخصی رانمیتوان تعقیب ، گرفتار و یا توقیف نمود ، مگر بر طبق احکام قانون .

هیچ شخصی را نمیتوان مجازات نمود ، مگر به حکم محکمه با صلاحیت و مطابق به احکام قانونی که قبل ار ارتکاب فعل مورد اتهام نافذ گردیده باشد.

ماده بیست ونهم :

هیچ شخصی نمیتواند حتی به مقصد کشف حقایق از شخص دیگر ، اگر چه تحت تعقیب ، گرفتاری یا توقیف و یا محکوم به جزا باشد، به تعذیب او اقدام کند یا امر بدهد.

تعیین جزایی که مخالف کرامت انسانی باشد، ممنوع است.»

ماده سی وچهارم :

آزادی بیان از تعرض مصئون است.

هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون ، به طبع و نشر مطالب ، بدون ارایه  قبلی آن به مقامات دولتی ، بپردازد.»

ماده سی وهشتم :

« مسکن شخص از تعرض مصئون است.

هیچ شخص ، به شمول دولت ، نمیتواند بدون اجازه ساکن یاقرار محکمه باصلاحیت و به غیر از حالات و طرزی که در قانون تصریح شده است، به مسکن شخص داخل شود یا آنرا تفتیش نماید.»

در ماده پنجاه وهشتم میخوانیم که:

« دولت به منظور نظارت بر رعایت حقوق بشر در افغانستان و بهبود و حمایت از آن ، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را تاسیس مینماید .

هرشخص میتواند در صورت نقض حقوق بشری خود، به این کمیسیون شکایت نماید. »

اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت  بیان میدارد که :

نظر به اینکه:

 بزرگداشت شرف و حیثیت که ملازم همه افراد خاندان بشری است، و بزرگداشت حقو ق برابر و     انتقال ناپزیر آن پایه آزادی و عدالت و صلح جهانی است ،

      نظر به اینکه:

 نشناختن  حقوق بشرو پست انگاشتن آن ، به کارهای وحشیانه ای کشیده شده است که مایه اهانت وجدان بشری است،

     نظر به اینکه :

بالاترین آرزوی افراد بشر آنست که جهان ای پدید آید که نوع بشر در آن جهان از آزادی فکر و بیان برخوردار و از بیم و دیگر پریشانی ها رها باشند،

     نظر به اینکه:

پشتیبانی از حقوق بشر بوسیله یک نظام حقوقی امری اساسی است تا انسان به فرجام وادار نشود به عنوان آخرین درمان در مقابل خود سری و ستم دست به شورش زند،

      نظر به اینکه:

دولت های عضو متعهد شده اند که با همکاری با سازمان ملل متحد ، احترام واقعی و جهانی حقوق بشر و آزادی های اساسی را تامین کنند،

      نظر به اینکه برای تحقق یافتن کامل تعهد یادشده ، همه باید از حقوق و آزادی های مزبور تفاهم مشترک داشته باشند،

      نظر به اینکه:

 تشویق برای گسترش روابط دوستانه بین المللی امریست اساسی ،

بنابراین مجمع عمومی ، این اعلامیه حقوق بشر را به منزله نمودار کمال مطلوب عام که شایسته چنان است که همه توده های مردم و همه ملت ها برای تحقق بخشیدن آن بکوشند،

ندا در میدهدتا حرمت حقوق و آزادی های یادشده را گسترش بخشند و با تدبیر های پیشرو ،  قبول و اجرای جهانی وواقعی آن را همان اندازه در میان توده های خود دولت های عضو ، که در بین گروه های سرزمین های که زیر فرمان آنهاست تامین کنند:

 ماده یک:

  همه افراد بشر با حیثیت و حقوق یکسان زاییده میشوند و دارای موهبت و خرد ووجدان میباشند

و باید با  یک دیگر با روحیه برادری رفتار کنند.

   ماده دو :

    هرکس میتواند از کلیه آزادی ها که در اعلامیه حاضر به آن تصریح شده است، بی هیچ گونه برتری، منجمله برتری از نظر نژادو رنگ و جنس و زبان ودین و یا هر عقیده دیگر و از نظر زاد وبوم و یا موقعیت اجتماعی و از نظر توانگری و یا نسب و یا هر وضع دیگر بهره مند گردد ، نیز هیچ امتیازی براساس نظام سیاسی و یا قانونی یا بین المللی مربوط به کشور یا سرزمینی  که شخص از تبعه آن محسوب است  وجود نخواهد داشت، خواه سرزمین آن مستقل باشد یا زیر سر پرستی  ، خواه فاقد خود مختاری باشد یا سرزمینی که حاکمیت آن به شرطی از شروط محدود شده باشد. 

درماده نزدهم  میخوانیم که :

 هرکس آزاد است هر عقیده ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هرگونه رای بدون مداخله اشخاص می باشد و میتواند به هر وسیله که بخواهد بدون هیچ  قید و شرط و محدودیت به حدود جغرافیایی ،  اخبار و افکار را تحقیق نماید و دریافت کند و انتشار دهد.

ماده سی :

 هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر را نه میتوان به نحوی تفسیر کردکه برای دولتی یا گروهی یا فردی متضمن حقی شود که بنا برآن به فعالیتی دست زند یا کاری انجام دهد که هد ف آن از بین بردن حقی از حقوق و آزادی های مذکور در این اعلامیه باشد »

{ اعلامیه جهانی حقوق بشر }

 پس به صراحت مینویسم که افراد پولیس و قضات  دولت افغانستان با پامال نمودن قانون اساسی که خود مدعی ا جراءآن اند و با پامال نمودن  حقوق بشر مرتکب جرم شده اند وباید به محکمه عادلانه کشانیده شوند.

من یک بار دیگر خواهان آزادی فوری و عاجل علی محق نسب بوده و به صراحت تام مینویسم  که زندانی سیاسی باید آزاد گردد.

همه آزاد اندیشان باید بدانند که دفاع از دگر اندیشان جز لاینفک  آزاد زیستن است ومی بایست برای آزادی بدون قید وشرط علی محقق نسب گامهای استوار برداشت.