دکتور آرش آبتین

 

 

فهد پادشاه سعودی درگذشت؛ آیا قربانیان تروریسم را فرصت سوگواری هست؟

 امیر سرزمین نفت خیز عربستان در سن 83 سالگی در گذشت. تشنگان نفت دنیا و سران کشور های زیادی، در مراسم به خاک سپاری او و به قدرت رسیدن ملک عبدالله بعنوان پاد شاه جدید عربستان سعودی شرکت کردند. در پی درگذشت پاد شاه سعودی، مجلس 42 نفری دودمان سعود ولیعهد، ملک عبدالله را به جاینشینی او برگزید. این مجلس 42 نفری متشکل است از نخبگان قدرت سعودی، سرآمدان 5000 مردی که به نمایندگی از دود مان سعود بر شبه جزیرۀ عرب حکومت می کنند.

در گذشت فهد برای مردم افغانستان، جامعۀ دموکرات و عدالتخواه و جنبش های زنان جهان،  فرصتی است تا بر وارونه گی نظام سعودی که تجلی عصر دیگری در جهان حقوق بشرو روشنگری است،  باز نگری کنند.

زمامداری ملک فهد، بهمراه بود با حمایت از نظام مدرسه های پاکستان و ایجاد بنگاه های تاریک پراکنی و تروریسم پروری در سراسر جهان. سازمان "رابطـه جهان اسلام" در این راه پیش گام  بود. سازمان امنیت عربستان سعودی، زیر رهبری شهزاده ترکی الفیصل و جانشینان او به توذیع دالر های نفتی به سود افراطیون در سراسر جها ن می پرداخت. تا زمانیکه کمونیسم در جهان دست به هجوم و تجاوز می زد، دسته های داوطلبان بین المللی به زور توپ وراکت و بایفور های خریداری شده از جانب سعودی،  دست به پخش و نشر نوعی از اسلام که خود منادی آن بودند، می زدند. رهبری فکری و مالی در دست سعودی ها بود؛ رهبری نظامی و ابزار های لوژیستکی را سپاهیان پاکستانی تهیه می کردند.

در سراسر جهان هرجا که انسان های بی گناه به خاک و خون کشیده می شدند، وهابیان حضور داشتند. پانزده تن از نزده نفری که در جنایت خونین نیویارک در 11 سپتامبر 2001 دست داشتند، اتباع سعودی بودند. مدارک فراوانی وجود دارد که شهزادگان سعودی تا مدت ها به تنی چند از عاملان تراژدی نیویورک کمک پولی می کردند. اسامه بن لادن سردستۀ تروریستان بین المللی تبعۀ سعودی است. وی روز گاری سوگلی عربستان سعودی و آتش بیار جنگ سرد بود.

در جریان جهاد افغانستان گروه های معینی از وهابیان و بنیادگرایان مدرن افغان مورد حمایت سعودی ها و پاکستانی قرار داشتند. ائتلاف سعودی، پاکستان، کشور های غربی و پشتیبانی آنها از افراطی ترین گروه های افغان موجب آن شد که جنبش های معتدل اسلامی، دموکرات جانبدار روشنگری و حقوق بشر در افغانستان دوران مقاومت،  نتوانند قوام بیابند. برخی از بزرگان جهاد در آستانۀ جهاد، انسان های تهیدست و مستمندی بودند؛ همانهائی که امروز به ثروت های افسانوی دست یافته اند و در هر مناسبتی به تکفیر و تلعین مخالفان شان می پردازند. بدون شک دالر های نفتی عربستان سعودی در تراکم این ثروت ها نقشی داشته است.

آقای گلبدین حکمتیا ر،  رهبر حزب اسلامی افغانستان و عامل کشتار مردم کابل و ویرانی این شهر، بیشترین سود ها را از دالر های نفتی عربستان سعودی برد. و باز همو است که با تکیه بر این دالر ها،  امروز به تداوم کشتار و قتل عام مردم افغانستان می پردازد.

چه دوشیزه گان جوانی که در این میهن به اسارت گرفته شدند و در بازار های کراچی و دیگر شهر های پاکستان به فروش رفتند. خریداران اصلی این پاکیزه گان ارجمند ، نفت فروشان عرب بودند که بنام غنیمت،  حتی بر کودکان این سرزمین نیز رحم نکردند. منبع ثروت و بالا نشینی این  زن باره گان ،  دودمانی بود که در رأس آن فهد قرار داشت.

در جهان پیشرفتۀ معاصر، در کشور های که انسان ها به انسانیت شان دست یافته اند و گفتمان فکری فراتر از روزمره گی کشندۀ است که ما محکوم به آنیم، کار کردن فضیلت است؛ چرا که انسان با تولید و مشارکت در فرایند های آن و مشارکت در عرصۀ خدمات در روند رشد اقتصاد ملی سهم می گیرد. در حالیکه در عربستان سعودی کار کردن عیب بزرگی است. این کشور سرزمین کارگران و برده گان در جهان معاصر است. ملیون ها انسان بدون داشتن امنیت اجتماعی و سیاسی در این کشور مشغول برده گی اند. 25 در صد از شهروندان سعودی بیکار اند، یکی از دلایل این بیکاری، اجتناب سعودیان از پذیرفتن کار های جسمی است. اما از جانب دیگر کاهش در آمد نفت و دشواری های اقتصادی که بیشتر از سیاست اجتناب از رجوع به یک نظام اقتصادی مؤلد است، حتی سر سختان سعودی را نیز وادار ساخته است که راه وروش شان را در مواردی مورد باز نگری قرار دهند. جنگ فرهنگی که میان تعصب قبیلوی و عقلانیت مدرن در گرفته است ایجاب می کند،  تا سعودی به این سوال که آیا زنان اجازۀ راننده گی را دارند و یا نه، در صدد پاسخ دهی بر آیند. مسأله بر سر گشایش فرهنگی در این کشور نیست، بلکه بیشتر بر سر اینست که با دادن اجازۀ راننده گی به زنان،  میتوان سالانه دو ملیارد دالر ذخیره نمود. چرا که سعودی ها سالانه دو ملیارد دالر حقوق به راننده گان خارجی زن های شان می پردازند.  

در این کشور اگر از سویی جوانان به دلیل عشق و محبت ودوستی گردن زده می شوند، از جانب دیگر شکمباره گان سالانه صد ها تن از زنان خدمۀ شان را به دلیل اینکه خواهشات جنسی آن ها را تطمین نکرده اند، تا دم مرگ لت و کوب می کنند.

چه جهانی بی آبروئی است. سیمای طالبان بایفور سوار که تاکستان های شمالی را آتش می زنند، ورزشگاه ها را به میدان های اعدام زنان و مردان تبدیل و تندیس های بودا را ویران می کنند، هنوز هم در برابر چشمان من است. به سخن خانم بوتو که در هر فرصتی زلف های پریشانش را در دست صبا می سپارد، این دیدگاه امریکا و پول های سعودی بود که موجب ظهور پروژۀ طالبان شد، ما صرف مجریان آن بوده ایم و تکلیف قربانیان در کشاکش طالبان میانه رو و وزرای خارجۀ که برای اعدام گاه های شان ورزشگاه های نو مطالبه می کردند و امروز در پی راه یابی به پارلمان جمهوری می باشند، چه خواهد شد؟

ما قربانیان این پروژه  ناگزیریم در چنین روزی مروری داشته باشیم بر آنچه که بر ما گذشت و هنوز هم می گذرد.

واقعیت سیاسی بی رحم تر از آنست که زورمندان تصور می کنند. رهبری سعودی،  مدت ها در پی آن بود تا با دادن پول به تروریست های بنیاد گرای سراسر جهان، و فاداری آن ها را خریداری کرده و با چنین سیاستی تروریسم را به خارج صادر کند. این تجاوز عراق در کویت بود که صف ها را در هم ریخت. رهبران سعودی از ترس پیشروی صدام حسین به ایالات متحده اجازه دادند تا در این کشور دست به ایجاد پایگاه های نظامی بزند. ایجاد این پایگاه ها  اگر مانع از هجوم صدام بر این کشور گردید ولی نتوانست مانع عصیان افراطیون مذهبی که تا دیروز در خارج از سعودی عمل می کردند، بر ضد دولت سعودی گردد. تروریسم به خانه اش بر گشت و عربستان سعودی به یکی از اهداف تروریسم بین المللی تبدیل شد.

سخن بر سر این است که آیا با ملک عبدالله کشور سعودی، سرزمین مقدس مسلمانان بسوی اعتدال، اندکی مشارکت مردم در سیاست، اندکی حقوق انسان و حقوق زن بر خواهد گشت؟ پاسخ این سوال را میتوان صرف در توان انسان های معتدل در این کشور و تحقق سیاست خاور میانۀ بزرگ ایالات متحده جستجو کرد. اگر چه اعتماد به چنین سیاستی نیز خالی از  ساده انگاری نیست. تجربه نشان داده است که جریان بی درد سر نفت ارزان بر دنیایی از حقوق بشر بر تری دارد.