نبشته ای از باقی سمندر

 

مشاجره لفظی میان شاگرد واستاد دلیل اخراج دانشجویان در شهر باستانی هرات

 

شما و همه آنهاییکه علاقمند خواندن و شنیدن اخبار در مورد اوضاع  وطن ما افغانستان میباشند و میباشید، بهتر میدانید که بروز اول ماه می سال دوهزار و پنج یعنی چند روز پیش از امروز دو تن از دانشجویان را از دانشکده ژورنالیسم  دانشگاه هرات یا از پوهنحی پوهنتون هرات اخراج کردند. 

از یکسو حاکمیت کرزی و اطرافیانش  در افغانستان داد از دیموکراسی میزنند واز سوی دگر گام بگام حرکات و عملکرد دموکراتیک را سرکوب  مینمایند. این تناقض آشکار  میان گفتار  وکردار در افغانستان پدیده ای نو نیست. من برای آنکه دو دانشجو در هرات و سایر دانشجوهای افغانستان با شمه ای از سرگذشت دانشجو و جنبش دانشجویی مملکت افغانستان آشنا شده باشند، اندکی به حافظه ام پناه برده و خاطره ای از خاطره های نهضت محصلین را بطور بسیار فشرده در اینجا مینویسم وامیدوارم زنده گی این مجال را بمن بدهد تا خاطرات تقریبا چهل ساله خودم را که با نام دانشجو و جنبش محصلی گره خورده است، روزی بنویسم . اینک یک گام به عقب .

درست درسالهای 1950 یعنی  پنجاه وپنج سال پیش در شهر کابل که خانواده حکمران داد از «دیموکراسی» میزد و شا ه محمود خان گویا به مردم «دیموکراسی» را ارزانی داشته بود، دیده شد که چگونه اتحادیه محصلین آنزمان سرکوب گردید و دانشجویان و یا محصلین زندانی شدند. به تعقیب آن جراید ولس،  انگار، وطن و ندای خلق هم با ناشرین شان مورد مجازات قرار گرفتند.

رهبران اتحادیه محصلین مورد  لت وکوب قرار گرفته و به اسارت کشیده شدند. رهبران جنبش هفت شورا هم در زندانها و کوته قفلی ها با غل و زنجیر کشیده شدند.

اگر در دهه چهل خورشیدی و دهه شصت میلادی بازهم اتحادیه عمومی محصلین در دانشگا ه کابل پایه گذاری میگردید دیده شد که پیش از نضج گرفتن نخستین هسته های دانشجویی و یا محصلی آنزمان چگونه نخستین حرکت محصلین در روز سوم عقرب 1344 مصادف به 25 اکتوبر 1965 در برابر پارلمان افغانستان و در روزهای رای اعتماد داکتر محمد یوسف، به خاک و خون کشیده شد.ونا م سردار ولی سر زبانها افتاد.

کیست که آنروز را بخاطر بیاورد و نام حسن شاگرد خیاط را فراموش نماید که در سوم عقرب کشته شد؟ کیست که نام محراب کارگر وفرید متعلم را که در همان روزلت وکوب شده و سرزبانها بودند از یک سو و نام بها الدین مامور پولیس و موتر جیپ طلایی رنگ اش را فراموش کرده باشد؟ کیست که هنوز از کشته های گمنام آنروز و آتش گشودن ماشیندارها به روی مظاهره چیان خود را بتواند به در بیخبری بزند و کی خواهد توانست صد ها شیشه شکسته صنف ها و دهلیزهای لیسه جبیبیه را  بوسیله آتش گشودن مسلسل های په په شه فراموش کند؟ مگر میتوان فراموش کرد که جبار خان معلم تاریخ را چگونه زندانی ساختند و. بالای عبادی مدیر لیسه حبیبیه چه آوردند و حسن خان معلم سپورت و یا حسن خان معلم پشتو چه دیدند و شاگردان لیسه جبیبیه چه تجربه کردند  خصوصا وقتی که از راه کنارآب ها وبیت الخلاهای زندان دهمزنگ فرار میکردند؟ ولو 25 اکتوبر امسال چهل سال پخته از این روز نامی خواهد گذشت.

بعد از سوم عقرب نام اصیل شاگرد لیسه ابن سینا که در 23 ثور کشته شد و نام عبدالرحمن که از پشه ای لغمان بود و در جلال آباد بوسیله ملا ها از بام پایین انداخته شد و بعدا کشته شده و پارچه پارچه گردید، و نام سیدال سخندان که درصحن دانشگاه کابل به ضرب گلوله کشته شد و یا شاکر زخمی شد ویا عصمت شدیدا در ناحیه سر زخم برداشت و مجروج شد و صدها دختر و پسر لگد مال غند ضربه سردار عبدالولی شدند، مگر  فراموش  میگردد؟ مگر فراموش  میگردد که همدستان حزبی و تشکیلاتی جمعیت اسلامی در زاهدان عصمت را گیر آورده و درسال1979 پارچه  پارچه ساختند و در جوال انداختند؟

مگر فراموش میشو د که در سال 1348 آنهم در دهم اسد همان سال شهر هرات به مدت 24 ساعت در کنترول و اختیار مردم هرات و متعلمین و روشنفکران قرار داشت؟

مگر فراموش میشود که در 24 حوت 1357 خورشیدی شهر هرات بزرگترین خیزش شهری را تجربه میکرد و بعدا توسط دولت خلقی و پرچمی و قوای شوروی سرکوب گردید؟

مگر فراموش میشود که فعالین اتحادیه محصلین در کابل و اتحادیه استادان در برابر قوای متجاوز شوروی چه واکنش نشان دادند و چه تعدادی از دانشجویان کشته شدند  و چه تعدادی از استادان را راهی زندان پلچرخی نمودند؟ آنهاییکه در زندان پلچرخی بوده اند یا در زندان قلعه کرنیل در دهمزنگ شاید بتوانند خاطرات دانشجویان و اساتید و یا شاگردان مکاتب را به رشته تحریر بیاورند.

مگر میتوان ناهید ساعد یا وجیه را فراموش کرد و تظاهرات متعلمین و محصلین را که چگونه توسط رژیم ببرک کارمل و ریاست خاد داکتر  نجیب الله  به خاک و خون کشیده شد، از حافظه تاریخی جنبش متعلمین ومحصلین زدود؟

اگر مشاطه گران زر و زور بخواهند، حافظه تاریخی دانشجویان را پاک سازند و با شستشوی مغزی از محصلین برده های زبان بسته بسازند، بازهم تجربه می آموزد که هرجا ظلم وستم وجود داشته باشد، مبارزه و مقاومت امر حتمی خواهد بود.

در دوره اول مجاهدین، دوره طالبان و همین دوره بعد از یازدهم سپتمبر و حاکمیت حامد کرزی و اطرافیانش بازهم به سر و روی دانشجو ها گلوله ریخته اند. اینک در شهر باستانی هرات، شهری که کمال الدین  بهزاد، گوهرشاد بیگم، رازی و جامی و عبدالله انصاری و مشعل را در دامان خود پرورید. شهری که  شاهد رستاخیز و نعیم ازهر صارم و دها فرزندان گلگون کفن خود است، باز پنجه استبداد گلوی دو دانشجو را میفشرد.

اگر دو دانشجو را از درس محروم میسازند و یا چند دانشجو را به گلوله میبندند و یا به زندان می افگنند، این تاکتیکها هرگز نخواهند توانست عمر ستم و استبداد را جاودانی سازد.

من باصراحت مینویسم که راز پیروزی دانشجویان و هر مبارز دگر در متشکل شدن نهفته است . باید متشکل شد. سردمداران زر و زور از متشکل شدن هراس دارند.

دو دانشجو بایست هرچه زودتر مجددا شامل دانشگاه گردند و در آیند ه هیچ کسی حق نداشته باشد تا دانشجویی، یا متعلمی را از حق تعلیم و تحصیل محروم گرداند. در فرهنگ باستانی ما میگفتند که

ز گهواره تا گور پی دانش بجوی و اینک در برابر دانشجویان :«خط قرمز اعتقادی» را به مثابه تابو یا خط ممنوع اعلا ن میدارند. تابو سازی در ساحه دانشگاه، مکتب، پوهنحی یا شونحِی هیچ کدام به نفع افغانستان آزاد، آباد، مستقل  ملی و دیموکرات نخواهد بود. دانشجویان سراسر دنیا در تجربه دریافته اند که با طرح شعار اتحاد و مبارزه  به  پیروزی  دست یافته اند. جنبش های محصلی همیشه در سرخط پلاتفورم شان نوشته اندکه :

نهضت محصلین هیچ گاه از یک حزب سیاسی، سا زمان سیاسی و یا ایدئولوژی مشخص و یا معیین پیروی نکرده و طیف های گسترده دانشجویان را با آرأ و عقاید گوناگون در برمیگیرند و باید از پشتیبانی طیف های وسیعی از مردم برخوردار باشند.

وقتی صدای مردم را درتظاهرات مقابل دستگاه ولایت  محمد خیر خواه که ففقط خیر تنظیم جمعیت اسلامی افغانستان را میخواهد وبس، میشنویم،  در می یابیم که مردم میگویند « دیشب بیست وپنج نفر از جوانان ما زخمی شدند، پنج جوان ما کشته شد» و یا یک تن از کارمندان بیمارستان میگوید که «دو سرباز پولیس در اثر اصابت سنگ زخمی شده و یا میگوید که «جوان بیست ساله ایرا آوردند که فوت شده بود متاسفانه»  پس این حوادث پیش از اخراج دو دانشجو وبعد از انتشار جریده دانشجویان رشته ژورنالیسم در هرات اتفاق افتیده بود.

من اگر از یک طرف خواستار  شمول هرچه فوری دانشجویان در دانشکده ژورنالیسم هرات میباشم، به همین ترتیب خواستار تحقیق در مورد انگیزه های اصلی استادان و والی هرات میباشم. آزادی گفتار جز از آزادی های شناخته شده مدنی است. تعرض به یک بخش آزادی به مفهوم تعرض و حمله به سایر بخشهای آزادی است.

سرفرازی جوانان دلاور دانشکده ژورنالیسم را خواهانم. جوانان ! اتحاد و اتفاق شما در مبارزه ضامن پیروزی شما خواهد بود. فریب هیچ  شیادی را نخورید. تا ظلم و ستم وجود داشته باشد، مبارزه بر ضد آن امر ناگذیر است .

من پیوست به این نبشته چند خبر در مورد اخراج دانشجو ها وحوادث اخیر هرات را که بوسیله بی بی سی نشر شده به پیشگاه خواننده ها پیش کش مینمایم وامیدوارم تعداد زیادی از دانش پژوهان و فرهیخته گان افغانستان با انتشار نامه ای سرگشاده عنوانی رییس دانشگاه هرات، وزیر تحصیلات عالی، سازمان دفاع از حقوق بشر و سایر موسسات که برضد استبداد خود را میدانند، خواستار آزادی دانشگاه ها از قید سانسور عقیده گردیده و طرفدار شمولیت هرچه عاجل و فوری دو دانشجو بعه دانشگاه گردند.

 

 

 

 

 

http://www.bbcpersian.com

13:48 گرينويچ - پنج شنبه 05 مه 2005

ستار سعيدی
در هرات

مخالفت کميسيون حقوق بشر افغانستان با اخراج دو دانشجوی هراتی

کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، با اخراج دو دانشجو از دانشگاه هرات، مخالفت کرده است.

نادر نادری سخنگوی اين کميسيون، در نشستی با خبرنگاران در هرات گفت که او شخصاً با دانشجويان اخراج شده ديدار کرده است.

به گفته آقای نادری، اين دو دانشجو در ديدار با وی تاکيد کرده اند که به دين اسلام اعتقاد دارند و قصد توهين به مقدسات را نداشته اند.

مقامات در دانشگاه هرات، يکشنبه گذشته (اول ماه می) اعلام کردند که دو دانشجو را به اتهام آنچه اهانت به دين اسلام خوانده شده است، به طور موقت از دانشگاه اخراج کرده اند.

سخنگوی کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، اخراج اين دانشجو را، نقض حقوق بشر دانست.

او گفت که والی و اعضای شورای علمای هرات نيز، با اين کار موافق نيستند.

مقامات دانشگاه هرات می گويند که اين دو دانشجو در جلسه درس ثقافت (فرهنگ) اسلامی، جملاتی بر زبان آورده اند که به گفته آنها، توهين به مقدسات محسوب می شود.

اما به گفته آقای نادری، جريان آزاد بحث و تبادله نظر در فضای آکادميک، حق مسلم دانشجويان است و نبايد سو تعبير شود.

وقايع اخير هرات

سخنگوی کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، در اين نشست خبری همچنين با اشاره به تظاهرات شنبه گذشته در هرات گفت: "تظاهرات و راه اندازی اجتماعات حق مسلم مردم است، اما نبايد به خشونت کشيده شود".

او بدون اشاره به فرد يا گروه خاصی، احتمال بهره برداری سياسی از حوادث اخير هرات را رد نکرد.

روز شنبه (سی آوريل) شماری از مردم هرات دست به تظاهرات زدند که به درگيری با پليس و حمله به دفتر والی انجاميد.

اين تظاهرات، در اعتراض به درگيری خونين شب پيش از آن، ميان نيروهای ارتش و پليس ملی افغانستان در هرات، راه اندازی شده بود.

محمد خيرخواه والی هرات که تظاهر کنندگان خواهان کناره گيری او شده بودند، اين تظاهرات را يک حرکت سياسی سازماندهی شده خواند.