گزارشگر – باقی سمندر

 

2005-04-13  

 

برای ديدن عکسها اين جا را کليک کنيد

 

 ا

 سخنرانی شهزاده احسان الله دافغانستان به مناسبت روز جهانی زن در هامبورگ

 هموطنان عزیز؛ خواهران و برادران گرامی

 

بسیار تشکر میکنیم که ما را در این مجلس دعوت کرده اید تا راجع به رولی که شاه امان الله خان وملکه ثریا برای تعلیم وتربیه در افغانستان داشته اند، صحبت نماییم. فراموش نکنید که سال 2004 هشتادوپنجمین سالگرد استرداد استقلال  کامل افغانستان بود. این سا لگیری در امریکا و اروپا تجلیل شد وما در سیمینار  کولن وهالند وفرانکفورت شرکت کردیم.  اجع به زنان افغان در زمان شاه امان الله خان خواهر  عزیز من اندیا جان ، بی بی  اندیا جان  مفصل صحبت کردو به یک صدای مقبول و شیرین .(کف زدن حضار). چونکه روز زنانه است من میخواهم کم صحبت کنم(کف زدن حضار) . فقط میخواهم یک نظر کلی راجع به حقوق  زن افغان  در قرن گذشته بدهم. از شروع 1900 تا حالا.معمولا در کشورهایِ دگر وضعیت زنان سال بسال بهتر میشود، حالانکه  درافغانستان وضعیت زنان گاهی خوب وگاهی بسیار بد شده است. مثل یک موج دریا که بالا و پائین می اید. در وقت سلطنت امیرحبیب الله خان امیر شهید؛ تعلیم و تربیت عمومی وحقوق زن ومرد از روی شریعیت فیصله میشد. غیر از مکتب حبیبیه برای پسران و مکتب حربیه مکتب دیگری در افغانستان نبود. مگر دخترهای خانواده کلان بزر گ در خانه درس میخواندند و زیر نظر یک معلم فامیلی یا پدر یا عمو یا برادر کلان ادبیات؛ جغرافیه، حساب یاد میگرفتند و همین دخترها بودند که وقتی کلان شدند در دوره سلطنت امان الله خان در مکتبهای زنانه معلمی کردند. از زمان شاه امان الله خان که بی بی اندیا صحبت کرد پس تکرار نمی خواهم بکنم . وقتی که شاه امان الله خان افغانستان را ترک کرد و بچه سقا روی کار امد. تعلیم و تربیت پسران ودختران از بین رفت. تمام مکتب ها بسته شدند. افغانستان مثلی که در یک چقری سیاه افتا ده.

در سال 1930 بعد از سقوط بچه سقامکتب های پسران یواش یواش اهسته اهسته باز شدند و پسان تر ها در 1932 مکتب های دختران باز شدند. درمدت ظاهرشاه وضعیت تعلیم وتربیت دختران روزبه روز بروز بهتر شد.مگر باوجود این کوشش برای پیشرفت تعلیم و تربیت میزان بیسوادی بلند بود. 80% نفوس افغانستان بیسواد بود. یک روز در سال1953 شاه امان الله خان که درایتالیا بود. این ستاتستیک 80% را دیده بود و شنید. بسیار متاثر شدند وبه یک صدای غمگین گفت که آرزوی من راجع به تعلیم وتربیه هنوز به جای نه رسیده است . به یادش آمد گفتار خودشان  که بعد از جنگ استقلا ل به سال 1919 گفته بود ند که تفنگ واسلحه را کنار بگذاریم و کتاب را بدست بگیریم برای یادگرفتن. چونکه یک کشور بدون معارف هیچ وقت نمیتواند پیش برود وآزادی خود را تامین کند.(کف زدن حضار) امان الله خان به نسل جوان میگفت افغانستان تا ده یا پانزده سال باید که از پوست اندازی بیرون شود. من شخصا روی شما حساب میکنم چونکه شما ستون های  ملت اینده هستید. مگر گذشته را بگذاریم  پس بیاییم درسالهای 1950. به سالهای 1950 و51 دختران توانستند به یونیورستی و  به مجلس داخل شوند.هرکس میداندکه درسال 1959 در روز جشن استقلال خانم های سردار داود خان و سردار نعیم خان بی چادری امدند روبروی مردم. اول دفعه بود یعنی دوم دفعه بود که زن های مهم می آمدند بدون چادری پیش مردم. اما نباید فراموش کرد که 31 سال پیش ملکه ثریا به مجلس لویه جرگه این حرکت را کرده بود.(کف زدن حضار) و حجابش را از رویش کشیده بود.بعد از سی ویک سال از روز 1928 تا سال 1959یعنی در مدت سی ویک سال زنان افغانستان مجبور بودندکه چادری بپوشند. از 1928 تا 1959 بآامدن جمهوریت اهمیت زنان بیشتر شد. تقریبا هشت هزار زن در وزارت خانه ها کار میکردند. به شفاخانه ها 150 دکتر بودند.550 پرستار بودند.400 پرستار اولادها بودند. متاسفانه چند سال بعد از داود خان طالبان افغانستان را گرفتند. در این دوره حقوق زنان پامال شد. تعلیم و تربیه نبود. تمام مکتب ها برای دختران بسته شد. با وجود این زنهای دلاور درخانه خودشان به دختران درس میدادند حالانکه این کار موقوف بود. خودشانرا به خطر می انداختند. زنان دگر کم بخت ها به روبروی همگی لت وکوب می دیدند واصلا کشته میشدند. هرکسی از ما دیده اند فیلمهای را در تلویزیون که یک زن راکه به استادیوم برده اندواو تنها بوده باز با تفنگ به سرش زده اند و باز مردم به دور وپیش اش بوده اند که ببینند بدترین دوران برای زنان افغان بعد از چند سال آزادی آن بود و کلان بدبختی که سر افغانستان آمد. حالا وضعیت بهترشده یک کمی . زنها آزادهستند که چادر بپوشند یا نه. این مهم است که آزاد هستند. هیچ کس مجبورشان نمیکند که چادر بپوشند یا نپوشند. یک کمی آزادی است. زنها ودخترها میتوانند که به مکتب بروندو کار بکنندو به رتبه بلند برسند. خوش هستیم که خانمها وزیر هستند. چند زن دیگر به پست های مهم حکومت رسیده اند. یک خانم چند روز یا چند ماه پیش والی هم شد. به مزارشریف. (بخوان بامیان – تذ کر از گزارشگراست) امید داریم که چند خانم هابه مجلس آینده بتوانند داخل شوند. خانم ها و دخترهای دگری هستند که یک زندگی آرام را به امریکا واروپا داشته اند مگر رفتند و ماندند به کابل برای کمک مردم غریب و یا برای ساختن و اداره کردن و مکتب ها وشفاخانه ها با وجود این کمکهای شخصی وضعیت بسیاری زنان افغان بسیار بد است. مثلی که پیشتر هم گفته شده زیادترین شان غریب وبدبخت استند. خصوصا" انهاییکه بیوه هستند وکارندارند. بازهم زنان ودختران جوان سرسرکهای کابل گدائی میکنند، چونکه کاری ندارند و به مکتب نمیتوانند بروند آرزو داریم که حکومت و خصوصا" وزارت خانمها برای زنان فقیر یک پروگرامی تشکیل کنند، برای اینکه از غریبی و از بیسوادی بتوانند برآیند. حالا چند روز پیش شنیدیم و به اخبارها نوشته شده که چهار صد هزار نفر افغانها که در پاکستان بودند، اینها پس باید بیایند. ملل متحد اعلان میکند که اینها پس بیایند به افغانستان حالا اینها چطور بیایند؟ کار نیست در افغانستان.اینها غریب بودندبه پاکستان وقتیکه به افغانستان میرسند غریب تر میشوند  به نظر من حالا به دور وپیش کابل هنوز فامیل هایی استند که در زیر خیمه وچادر زندگی میکنند زیر خیمه زندگی میکنند، درخود کابل وخانم من و بی بی اندیا جان خواهر عزیز من آنهارا کمک میکنند. اینهایی که چهارصد هزار نفر اند و پس بیایند از پاکستان به افغانستان اینها کم بخت هاممکن در زیر چادروخیمه زندگی کنند. چیز بسیار مشکل است برای خود حکومت افغانستان که اینهارا پس بگیرند برای افغانستان بالاخره باید امیدوار باشیم که تعلیم وتربیت زنها در یک آینده نزدیک، در یک آینده ای که نمیدانم ده سال یا پانزده سال یاچند سال باشد، به تمام افغانستان برسد. مثل که فکر و آرزوی کلان پادشاه ما شاه امان الله خان بود.

هموطنان عزیز !

خواهران وبرادران عزیر از توجه شما تشکر میکنم. بسیار تشکر. (کف زدن حضار برای چند دقیقه)  بعد از ختم سخنرانی شهزاده احسان الله دافغانستان، مستوره هاشمی که گرداننده بخش اول محفل بود، از سخنرانی شهزاده احسان الله دافغانستان تشکر نمود. لحظه ای گذشت وشهزاده یک بیرق سه رنگ را که به دست گرفته و او اشاره به بیرق ای کرد که میز سخنرانی با آن مزین شده بود و گفت :

بیرق که درپایان است بیرق افغانستان است مگر بیرق امان الله خان نیست. بیرق افغانستان در اول بیرق به رنگ سیاه بوده و در بین اش مسجد. وقتی که شاه امان الله خان بعد از سفر  از اروپا برگشتند ، خواستند تا بیرق را سه رنگه بسازند. سیاه و سرخ وسبز . مگر داخلش مثل این بیرق نبود. باز نادر خان بیرق دگر ساخته، رنگهایش همان و در وسط اش چیزدگر. باز ظاهر شاه این بیرق راساخته ا ست(او اشاره به بیرق دور میز کرد)

او اشاره به بیرق ای کرد که به دست داشت وگفت: این بیرق افغانستان در زمان امان الله خان بوده است. این عکس را در فرانکفورت کلان کرده بودندو پخش شده است. باز هم تشکر. گپ های من کوتاه بوده. گفتند که مردها باید کم گپ بزنند ،  چونکه روز خانمها است . مرد ها باید کمتر سخن بگویند چونکه روز خانم هاست. پایان سخنان شهزاده احسان الله دافغانستان در این بخش خانم مستوره هاشمی از تشریف آوری شاهدخت اندیا د افغانستان، شهزاده لیلا دافغانستان، شهزاده احسان الله دافغانستان و شهزاده سکندر دافغانستان تشکر نموده و دسته های گل زیبا به آنها توسط دوستان و همچنان دسته های گل ای به خانم مهرین، خانم ناظمی، خانم مستوره هاشمی، خانم محسنی و بسیاری از خانم ها و آقایون تقدیم گردید. خانم مستوره هاشمی به مثابه نطاق و سخنگوی محفل پایان نخستین بخش را اعلان نموده و گفتند که دربخش دگر فیلم مستند از زرنج چخانسور که در حین سفر وکمک های خیریه توسط خانم زهره چوپان تهیه شده است، به نمایش گذاشته میشود. بعد بخش شعر وموسیقی خواهیم داشت. ایشان با کف زدنهای پرشوری حاضرین بخش کاری شان را بپایان رساندند. در بخش دگر خانم بی بی حاجی فیضیه فائض محسنی اغاز بکار نمودند. لحظه ای بعد زهره چوپان در برابر مردم حاضر شده و خود را چنین معرفی نمود 25 سال است که درآلمان زندگی میکنم . مادر 4 طفل استم .بعد از 11 سپتامبر چند بار به افغانستان سفر کرده ام. خوردترین طفلم 19 ساله است. اولادهایم کلان شده اند. من زیاد ترین وقت خودرا به افغانستان سپری میکنم. من در شهر زرنج با کمک دوستان یک یتیم خانه ساخته ام. درقلعه مراد بیگ یک مکتب و حالا هم در نظر دارم تا بنام پر افتخار ملکه ثریا یک مکتب بسازم وبکارش شروع میکنم. حالا شمارا دعوت میکنم به تماشای فیلم. خانم زهره چوپان گفتند که،" امیدوارم هموطنان من ازخرچ های اضافی و مصرف های گزاف در عروسی ها ومحافل اندکی بکاهند وکمی پول آنرا برای مردم غریب افغانستان کمک کنند. بعدا فیلم مستند از خانه یتم ها وووضع زندگی درناک ورقت بار در زرنج به نمایش گذاشته شد. البته قابل تذکر است که  پیش از سخنرانی شهراده احسان الله دافغانستان  دو سخنران دیگر یکی  اقای نصیر  مهرین و دگری اقای لطیف ناظمی نیز در مورد وضعیت رندگی ز ن در افغانستان سخنرانی نمودند . همچنان اقایون الحاج توکل هروی ،سخی ارزگانی و مسعود قانع شعرهای نغزی را به خوانش گرفتند وبه گفته بعضی ها دکلمه نمودند اقای عبد الوهاب مددی با سخنرانی موجز شان شخصیت هنری اقای خوشحال علی شاه سدوزی و پدر مهربان و خانوده بافرهنگ و دوستدار واهل موسیقی شانرا به حضار معرفی کردندو ساز واواز در محفل طنین می افگند. دوشیزه هائی که اکثر عمر شان در المان سپری شده است. ساغر چوپان، سحر چوپان وغزال چوپان و طائیز وزیری و دوشیزه گان با رقص اتن همه را به شورآ وردند. خوشحال و شاه ولی سدوزی به اجرای اهنگ ها پرداختند و هم کاران دسته موسیقی و ساز به خوشی و سرور مرد وزن با نواختن سازها افزودند و ان شب را به یکشب فراموش ناشدنی در هامبورگ به خاطره تاریخ و دوستان سپردند. محفل باخواندن شعری از استاد خانم احراری که یکی از سابقه دارترین استادهای هری و خود شاعر نامبردار وفرهیخته وطن ما افغانستان است به پایان رسید و شاهدخت اندیا د افغانستان و شهزاده احسان الله د افغانستان  به پاس احترام به نزد خانم احراری رفته و به دست بوسی استاد شتافتند. من این بخش گذارش را بپایا ن میرسانم و خاطر نشان میسازم که از خانم زهره چوپان خواهش کرده بودم تا متن سخنرانی های اقایون نصیر مهرین . لطیف ناظمی و اشعار نغز خانم محسنی و اقایون سخی ارزگانی و مسعود قانع را اگر ممکن باشد از ایشان بدست اورده تا با این گذارش منتشر گردد. دیروز 10 اپریل 2005 خانم چوپان گفتند که عزم سفر دارند وتا اینک نه مقاله را بدست دارند تا در یک جزوه منتشر سازند و نه فیلم تا هنوز خلاص شده است، بنا این گذارش با دلایلی که ذکر ش به عمل آمد همینطور ناتراش وناخراش ناگذیر بپایان رسانیده میشود. امید که اشعار و سخنرانی های دوستان د رجایی نشر شده باشد ویا گردد تا علاقمندها بتوانند از ان مستفید گردند. این کم من و کرم شما. یار زنده و صحبت باقی.