باقی سمندر

بخاطر شما می آورد

  22.02.06

      اگر فراموش نکرده باشیم ، امروز   ، روز  سوم حوت است

 

خواننده های عزیزو ارجمند !

من نمیدانم که فراموش کاری و داشتن حافظه تاریخی کوتاه وضعیف خوب است و یا بد؟آ یا بایادآوری روزگار و حوادث گذشته ، گذشته گرایی مینمایم یا میخواهم با یاد آوری روزگار گذشته به آنهایی که قلم بدست دارند  وآرمانی به سر و خود را متعهد به آرمان ای میدانند ، یکبا ر دیگر یاد آور گردم و بنویسم که برای نوشتن صد ها وهزار ها انگیزه وجود دارد به شرط آنکه بخواهیم بنویسیم و درس های لازم و ضروری از فراز و نشیب گذشته بگیریم.

اگر فراموش نکرده باشیم یکی از حادثات بس مهم در تاریخ معاصر کابل شب و روز سوم حوت است 1358  است همانطوریکه بیست و سوم و بیست و چهارم حوت 1357 در هرات هنور از حافظه وجدان تاریخی افراد متعهد نمیتواند به بوته ای فراموشی سپرده شود.

بیاد داریم که در ششم جدی افغانستان رسما و علنا از جانب قوای شوروی اشغال گردید و در افغانستان و دنیا و منطقه هم عکس العمل و یا واکنش آنرا دیدیم و شنیدیم. نخستین مظاهره بزرگ برضد اشغالگران شوروی در بن جرمنی توسط اتحا دیه عمومی سازمانداده شد و همینطور گروه های دیگر در فضای امن و آرام دست به اعتراض زدند ولی در افغانستان اعتراض برضد تجاوزگران هم گرم بود و مسلحانه و هم سرد و غیر مسلحانه. اعتراض با تفنگ وقلم و قدم و درهم یکی شد و سراسر کشور را فراگرفت.

گرچه بعد از کودتای ثور  1357،اعتراضهای متعدد مردم از کران تا کران کشورافغانستان را فراگرفته بود و رژیم پرچم و"خلق" به سرکوب همه جانبه دست یازید و زندانها هر شب و روز پر میگردید و تفنگ ها به شکم و سر زندانی ها خالی میشد و به تعداد گلگون کفن ها افزوده میشد و رژیم شوروی قبلا اعتراف کرده بود که باید برای تجاوز زمینه داشته باشد و تره کی خواستار سرکوب مردم به وسیله  قوای هوائی و زمینی شوروی شده بود  و افراد و گروه های زیادی سربه نیست شده بودند. با آنهم هنوز دوماه از ششم جدی نگذشته بود که در شب سوم حوت 1358 یعنی درست یکماه و بیست وهفت روز بعد از تجاوز شوروی به افغانستان و بیست و شش سال پیش از امروز مردم کابل بپا خواستند و اعتراض عمومی از در و بام شروع شد. شعارهای متعددی را مردم کابل سرداده بودند ولی دوشعار برازنده ترین شعارها و ماندگار ترین شعار ها بودند.

الله و اکبر  -  الله و اکبر 

الله و اکبر شعارمردم غیر مسلح کابل بود که در برابر توپ ها و تانک ها و قوای متجاوز شوروی سرداده بودند و از خدا بزرگتر نیروئی را نمیشناختند. بنا" کوچکترین ترس و لرزی بخود راه ندادند.

شعار دیگر همانا :

 روسها از ملک ما بیرون شوید                     ورنه غرق رود بار خون شوید

بود. البته شعار مرگ یا آزادی هم همان روز در اعلامیه " در سنگر اعتصاب ببر انقلاب خفته است " توسط رهبری یازده نفری ساما ( سازمان آزادیبخش مردم افغانستان ) مطرح گردید و همان اعلامیه را در آینده ای نزدیک با شما یکجا به خوانش خواهیم گرفت.

 پرچمدارن  ارتجاع شوروی  هورا گویان با کلاشنیکوف به روی مردم گلوله آتش کردند و صد ها انسان را به خاک وخون کشیدند. روز سوم حوت تظاهرات سراسر کابل را فرا گرفت و شعارها همانا

الله اکبر  الله اکبر بود و

 روسها از ملک ما بیرون شوید      ورنه غرق رود بار خون شوید.

متجاوزین و ایادی شان در یک طرف و مردم کابل در یک طرف. وطنفروشان در یک طرف و و وطن دوستان و آزاد یخواهان در طرف دیگر صف بسته بودند. گزارش همان روز در نشرات 23 ثور و همچنان در نشریه آزادی ارگان ملی دموکراتیک مردم افغانستان در ماه جنوری سال 1980 به نشر رسیده است.

 

 خواننده های عزیزو ارجمند !

   از آن حوت خونین سال 1358 تا حال بیست وشش حوت دیگر گذشت. اما نه روسها در افغانستان

توانستند با" قوای محدود " شان بمانند ، نه ببرک ماند و نه نجیب.

احزاب هفت گانه وهشت گانه هم از سال 1992 تا 1996  یکبار در کابل و سراسر افغانستا ن نشان دادند که چگونه با زور توپ وتانک و اسلحه و راکت های رنگارنک خانه وکاشانه مردم را  بخاک وخون کشیدند.

طالبان راهم از راه سپین بولدک آوردند و تقریبا تمام افغانستان را به خا ک وخون کشیدند  و بازی بزرگ نوین شکل دیگر گرفت.

 از یازدهم سپتامبر به بعد بازهم چند حوت دیگر گذشت و بازهم مردم افغانستان ، بویژه کابل  از بی پنجاه ها تا  بی پنجاه ودو ها و اینک قوای ناتو و متحدین رنگارنک  را هم دیدندو می بینند.

از دولت موقت تا لویه جرگه ، از قانون اساسی تا انتخابات و اینک  ولسی جرگه و لویه جرگه و جرگه های ولایتی را اندکی دارند تجربه میکنند.

سرکوب تظاهرات محصلین در کابل، در هرات، سرکوب تظاهرات تبنگ فروشان و دوره گردان تا ترور سخنگوی تلویزیون طلوع و یا ترور وزیر هوانوردی و ترور های دیگر و   را هم تجربه کردند.

ار میلیارد ها دالر وعده شده در توکیو ، برلین و لندن هم شنیده اند. 

نه چشمان مردم کور است ،  نه زبان شان گنگ و نه گوشهای شان کر. مردم به تجارب خود می افزایند و بازخواهم حرف آخر را یک روز نه یک  مردم خواهد گفت.

 سوم حوت سال 1384