گزارشگر : ناتور رحمانی

18.02.06

 

گپ های از وطن

 

شام چهاردهم فبروری شهر ( اوتاوا) ميزبان دوبانوی افغان دو نماينده معتبر از دو مرجع مهم افغانی بود که به دعوت پارلمان کانادا تشريف آورده بودند .

خانم ( سيما سمر ) ريس کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان .

خانم ( ملالی جويا ) نماينده مردم از ولايت فراه در ولسی جرگه .

درين همايش عدهء زيادی از افغانهای مقيم اوتاوا اشتراک نموده بودند . بعضی ها با علاقمندی وافر تشنه شنيدن حقيقت ها و واقعيت ها بودند . ميخواستند بدانند در آن ديار درآن مکاره بازار سياه ست و سياست چه ميگذرد و دنيا بدست کيست ؟!

گرچه صدای دهل از دور خوش است ... مگر شنيدن ماجرا های آنچنانی از زبان نماينده های مردم و مسؤولين امور وضاحت های دگری دارد .

نخست ( داکتر سيما سمر ) بطور مختصر و کوتاه پيرامون صلاحيت های اندک ، کاستی های بيشمار کميسيون حقوق بشر افغانستان  و تخطی های فزون از حد حقوق بشر در افغانستان صحبت فرمودند . ايشان مسايل را از توافقنامه 1993 پاريس الی مارچ 2002 نشست بن و بعد از آن تا ختم سال 2005 عيسوی پی گرفتند . که فشرده سخنان شان حکايت از تعدی های آشکار و پنهان در حق زن مرد و طفل سرزمين جفا ديده گان و ستمکشان دهر داشت و شکايت از سردمداران ، قلدران ، تفنگداران ، ضحاکان مار بدوش که حاکم بر مقدرات مردم اند .

خانم سيما سمر گفتند : دولت آقای کرزی هيچ حقی برای مردم قايل نيست  مگر اينکه تحت فشار کنوانسيون های با وزنه جهان قرار گيرد . حق تلفی های روز افزون ناشی از عدم آگاهی مردم از حقوق فردی و اجتماعی شان است که زمينه برای گسترش بيشتر ظلم و زور گويی ميگردد ... مثلن ستم مرد سالاری با همان شدد هنوزهم قربانی می گيرد و باز هم اين زن است که در ديار من کشته دست مرد سالار می گردد . اگر دختران در هرات بنا بر ظلم و ستمی که بر آنها ميشود دست به خود سوزی ميزنند  در بدخشان خود را در دريای کوکچه انداخته غرق ميسازند .  تعدادی زيادی از خانمها و دختران بخاطر بيداد و جفای بيش از حد مردان ستمگر و ازدواج های اجباری فراری خانه و محبوس زندان ها استند .  در قاموس مرد سالار فرار از خانه مساويست با قتل . چنانچه پدری دخترش را به اين جرم در جلال آباد می کشد . قاتل توسط والی ننگرهار از زندان رها ميگردد تا باز از نو در زمان دگر دختر دگر خود را گردن ببرد . جالب اينکه آقای کرزی ميفرمايند : << ازدواج با دختران خرد سال بد است >> شايد خوششان نمی آيد که بگويند جرم است يک جرم صريح و آشکار .

مافيای تفنگ ،  ترياک و قاچاق اطفال بيداد ميکند . 

خانم سيما سمر آمار و ارقام وحشتناکی از قاچاق اطفال دادند و افزودند که دولت کرزی با ساختار ضد مردمی و ناموزون خويش برعلاوه اينکه مانع اين عمل شنع نمی گردد به نحوی از انحا شريک اين جرم است .  مثال دادند :  وقتی هفتصد طفل افغان زندانی در عربستان سعودی در حاليکه گرسنگی ، فقر ، درد ، مرض و مظلوميت  سر تا پای شانرا به نمايش گذاشته بود به افغانستان آورده شدند آنهم به در خواست مکرر کميسيون حقوق بشر افغانستان .  آنها تا معلوم شدن سرنوشت شان تحت سرپرستی دولت قرار ميگيرند يکوقت آگاه ميشويم که تعداد زياد از آنها توسط ملا ها و مولوی ها با نشان دادن اسناد و وثيقه های جعلی بنام خويش ، قوم و اقارب از مراکز تجمع شان ربوده شده دوباره قاچاق گرديده اند.  يا وقتی دوازده طفل اختطاف شده در پلخمری بدست پوليس جهت محافظت گذاشته ميشود پوليس با اخذ رشوه همه را دوباره بدست قاچاق چيان سپرده  و وانمود مينمايد که گويا فرار نموده اند ... اطفال در مجموع محروم از تعليم وتربيه بوده جهت پيدا نمودن نفقه شباروزی فاميل با سن خرد مصروف کار های شاقه اند و يا موترشويی ، اسپندی ، گدايی ،  جيب بری و غيره می کنند .

وقتی در کشوری آنارشی حاکم باشد وضع بهتر از اين بوده نميتواند . فکر کنيد در پنجاه و دو ولسوالی ولسوال ها ، قومندان های امنيه و قريه دار ها خود شان خود را تعيين ميکنند بدون استيذان مرکز ....

برای عدالت اجتماعی ، دفاع از حقوق انسان در افغانستان و تطبيق موازين حقوقی به کومک همه جانبهء مردم شريف به نهاد های اجتماعی و افغانهای برون از وطن نياز است تا با بلند کردن آواز اعتراض شان بر ضد ظلم ، ستم ، حق کشی و بی عدالتی لااقل بشود يا کميسيون حقوق بشر در افغانستان بتواند جلو اين تعدی ها و تخطی ها را بگيرد .

در آخر وقتی سوال شد موضعگيری کميسيون حقوق بشر افغانستان پيرامون به محاکمه کشيدن مجرمين جنگی چگونه است ؟  مثلا" در مورد آقای ( اسد الئه سروری ) ريس اکسا و قاتل هزاران افغان بيگناه .

خانم سمر فرمودند : همه ميدانند توجيه نادرست مبنی بر اينکه گويا ( اسد الئه سروری ) خطری برای دولت اسلامی بوده اند از کجا آب ميخورد . مگر برای به محکمه کشيدن وی اسناد موثق لازم است زيرا رياست ( خاد ) با سقوط رژیم تمام اسناد را حريق نموده است . گرچه هزار ها شاهد زنده و گويا موجود است که گواهی بر جنايات اين جلاد قرن ميدهند . محاکمه و مجازات مجرمين جنگی در حد و صلاحيت های محاکم افغانستان و دادکاه های قضايی آن نيست . چنين اشخاص بايد در محاکم بين المل محاکمه و مجازات شوند مانند همتا های دگر شان . اما ترس از اين است که يکروز ( اسدالئه سروری ) در سايه دولت و حکومت نفنگ به صفت نماينده مردم داخل تالار پارلمان گردد . چنانچه قضيه آقای ( گلاب زوی ) چنين است .

خانم سمر به جواب يکی از حضار که پرسيدند : برنامه بعدی چيست ؟ با شوخی فرمودند : از اينجا سودان ميروم . در افغانستان تخم بذر کردم اينجا گل کاشتم و در سودان درخت خواهم شاند .  سوال کننده افزود : گپی ندارد تخمی که بذر کرده ايد ثمر خواهد داد .

خانم جواب دادند : ولی آن ثمر من نخواهم بود . زيرا من ( سمر ) به ( سين ) استم با ( ثمر ) نتيجه يا حاصل زياد فاصله دارم . من همان قصه و افسانه استم . جالب اينکه ريس دولت و ريس پارلمان هم نام من را اشتباهن با ( ث ) مينويسند ... فکر ميکنم همينقدر کافی باشد . خود کشی خوب است مگر به موقع .

نوبت سخنرانی ( ملالی جويا ) نماينده مردم ولايت فراه در ولسی جرگه و چهره ماندگار درذهن تاريخ مبارزات پارلمانی افغانستان رسيد .  وی سخنانش را بنام آزادی ، عدالت و دموکرسی آغاز نمود .  وقتی يکی از خانمهای حاضر در مجلس وی را قهرمان خطاب کرد  . او بجواب شان چنين گفت : قهرمان آنهای اند که جان عزيز شانرا در راه آزادی و دموکراسی قربان نموده اند . من در کار زار مبارزه با استبداد و انواع ستم همان سپاهی ام و هيچ گاهی از ميدان نبرد برون نخواهم رفت تا لحظه مرگ يا پيروزی . اما درين زمان برای همه افغانهای که مورد ستم تفنگ سالار و مافيای دولتی قرار گرفته اند تسليت عرض مينمايم .

موجوديت من در ولسی جرگهء آلوده به خيانت و سازش تنها بخاطر بلند کردن فرياد حق و جهت معلومات دادن ماهيت آن به جهانيان بوده است . ورنه اين جامهء ننگين بر قامت من نمی زيبد . نوعيت پارلمان افغانستان از همان آغاز به همگان معلوم بود چه انتظاری مردم ميتوانند داشته باشند از تفنگداران ، جنايتکاران و خاينين ديروز که امروز بصورت انتصابی و خيانت دولت در حق مروم و يا با گزاشتن ميلهء تفنگ روی تير پشت مردم بنام نماينده انتخابی باهمان يال و کوپال و درنده خويی وارد پارلمان شده اند . هيچ .

توفع مردم افغانستان و من از اقليت ناچيز روشنفکران دگر انديش که نماينده گی مردم را در پارلمان دارند اين است تا نگذارند فرياد داد خواهی خفه گردد . آنها بايد و حتما" بخاطر آزادی ، عدالت و دموکراسی مبارزه نمايند نه اينکه معاش و چوکی را غنيمت دانسته با خاينين ، آدمکشان و زورگويان سازش نمايند .

من هرگاه احساس نمايم که دگر مجالی برای فرياد ندارم و درين پارلمان ملوث که ماهيت غير دموکراتيک و غير مردمی دارد و در سايه تفنگ نفس ميکشد به بن بست برسم استعفاء خواهم داد و تفو خواهم کرد .

اگر کرزی وقعا" آرزو دارد اين کشور ساخته شود پيش از اينکه پارچه پارچه گردد بايد به سازش های خود با تفنگ سالاران و مافيا خاتمه دهد ...  پارلمان ساخته شده  همان دو روی يک سکه است که به اساس توافقنامه (بن ) ضرب زده شده  طالبان و نيروی شمال که در تصرف قدرت سياسی در کشور هم وزنه و همتا اند . ديروز بنام دين کشنتد و تاراج نمودند .  امروز بنام دموکراسی همان کار را ميکنند .

مليون ها دالر کمک جهان بنام باز سازی و معاونت بمردم حيف و ميل گرديد و اينک در دور دگر با ترفند دگر درخواست دولت کرزی و شرکا در نشست( لندن ) برای مليون های دگر که باز حيف وميل خواهد گرديد مردم را پريشان تر خواهد ساخت .

مشکل سياسی افغانستان مشکل سلاح و سازش است .  وقتی به برباد کننده گان مردم و خاک افغانستان مشروعيت داده ميشود تا بصفت نماينده گان مردم بزور داخل پارلمان گردند . وقتی آقای کرزی تقلبات در پارلمان را تمرين دموکرسی ميخواند . وقتی حکومت ، پارلمان ، قوه اجراييه و مقننه بدست جنايتکاران جنگی باشد . وقتی حرف مجازات شان صرف در روی کاغذ بماند . وقتی کشته شدن انسان در نزديکی ارگ ، در ساحه کار ، در مکتب ، در خانه و در بازار امر عادی تلقی گردد و با آزاد گزاشتن قاتل اعتراض و گواهی ديده بان حقوق بشر به سخريه گرفته شود .  وقتی آ قای ( جلالی ) وزير بر کنار رفته وزارت داخله با سکوت خاينانه و ليست از جنايتکاران در جيب در صدد معامله برآيد .  وقتی ( والی ) فراه دهقان می کشد و خود بار قاچاق ترياک می بندد و دزد با پشتاره ميگردد . وقتی ... دگر راه برای رهايی مردم باقی نمی ماند . تنها با محاکمه کردن و مجازات نمودن تفنگداران و خيانتکاران مردم ما خواهند توانست نفس آرام بکشند و از يوغ انواع ستم رهايی يابند .

من با تعهد و ميثاق دوباره در پيشگاه مردم وعده ميدهم که هيچگاه ناله را در گلويم زندانی نخواهم کرد ولو اين ناله بسيار ضعيف و نارسا باشد .  باور من به شما و اعتماد شماست .

يکی از حاضرين پرسيدند :  قرار اطلاع تقريبن سی فيصد اعضای پارلمان را خانمها تشکيل ميدهند که قابل ملاحظه است . آيا برآمد شما بمثابهء يک فراکسيون و نيروی مخالف در مقابل عدالت شکنی ها ،  بی قانونی ها و زور گويی ها در پارلمان ميتواند اميدوار کننده باشد ؟

خانم ملالی جويا با خندهء معنا داری اينطور جواب دادند : اين دموکراسی نوع آمريکايست !  آمريکا ميخواهد حضور خود را در افغانستان بخاطر آوردن و حمايت از دموکراسی توجيه نمايد تا مورد انتقاد هزار بارهء جهان قرار نگيرد .  خود تصور بفرماييد مترقی ترين کشورهای جهان به اين تعداد نمايندهء زن در سنا يا پارلمان خويش ندارند .  چطور شد که افغانستان عقب نگه داشته شده         وفقير ترين کشور ويران شده در جهان از نظر دموکراسی آنقدر شگوفان گردد که سی فيصد اعضای پارلمان آنرا زن تشکيل دهد . آنهم محروم ترين و ستم ديده ترين طبقه که هنوزهم در کشور من سنگسار ميشوند  .  اين گونه نمايش ها به سخريه گرفتن زن و دموکراسی است در سرزمين تفنگ و ترياک و ستم مرد سالاری . کاش به گفته شما فراکسيون باز ميبودند . کاش خار چشم دشمنان  آزادی ، عدالت ، دموکراسی و انسانيت گردند نه گل يخن دستگاه خودکامه و ضد مردمی ... من ترجيع ميدهم خار چشم هر آنکه  دشمن منافع مردم و ميهن ماست باشم نه  زينت بخش مجلس ....

____________________________________________________________________________________ 

محفل با محاصره شدن خانم داکتر سيما ( سمر ) توسط خبرنگار ماهنامهء ( صبا ) ارگان نشراتی ايرانيان مقيم اوتاوا و همينطور به خلوت کشيدن خانم ملالی ( جويا ) توسط خبرنگار محصلين افغان اوتاوا ينورستی و عکاسی های يادگاری خاتمه پزيرفت . در حاليکه حرفها ناگفته و سخن ها ناشنيده باقی ماند !!

____________________________________________________________________________________

 

انتقادات :

يک : خانم اسپانسر کننده محفل که بار ها از نام افغانهای مقيم اوتاوا به انواع مختلف بسيار شيادانه سواستفاده نموده و برای همگان يک چهرهء آشنا درين شهر است اين بار هم با تشبث ، توقع و نميدانم چی های دگر برگزاری محفل را در انحصار خويش داشتند . مگر مرام همان بود نشان دادن خويش به صفت نماينده تمام زنان افغان مقيم کانادا . شايد با حزف مقام ( خانم آدينه نيازی ) که ايشان از ديرگاهء اين سمت و اين مقام را دارند .

دو : اخلال گری در امور که عادت هميشگی شان است يعنی ايجاد فضایی نارام و پرسروصدا تا آنجايکه سوال کننده گان و خبرنگاران مجبور شوند سخن گويان محفل را به خلوت و زوايای اتاق بکشانند .

سه : بروز حرکات جلف واره خانم دايرکننده محفل تا سطح ارضاء خود خواهی های شان . چنانچه طی اطلاعيه وانمود کرده بودند که با نان و موسيقی مفت و مجانی از افغانها پزيرايی ميگردد . روی اين حساب ها و برداشت ها خودشان هر پنج دقيقه بعد بلندگوی را گرفته اعلان می کردند : << نان تيار اس ، نان سرد ميشود >> در حاليکه صحبت ها پيرامون سرنوشت مردم جريان داشت و عدهء علاقمند گفتن و شنيدن ... و بالاخره يکبار دگر حرف های معقول و خواست های مقبول قربانی شکم و رنگينی دسترخوان گرديد وخانم معلوم حال عضوی گروه کرزی و شرکا به مرام خويش رسيد .

چهار : اشتراک عده زيادی از خانمها ، نو جوانان و اطفال که با فريب موسيقی و پايکوبی ( که اصلن وجود نداشت ) محفل را بی نظم ساخته بود . چون متاسفانه اکثر آنها با سياست و جهان سياست زدهء افغان و افغانستان دلچسپی ندارند . زيرا از درک اين قضايا زياد دور مانده اند . به همين دليل نوجوانها در دهليز ها سرگردان و مصروف بودند و خانمها در انتهای سالون مصروف قصه گويی و گله گزاری ها بگونهء که اداره اطفال خود را فرموش کرده بودند . و اطفال با آزادی های نصيب شده  با گريه ها ، دويدن ها و سروصدای شان فضا را آنقدر پرهنگامه ساخته بودند که به بسيار مشکل ميشد آواز آن دو سخنگوی مهمان را شنيد .

لطيفهء يادم آمد :  رهنمای توريست ها روی عرشه کشتی در بلندگوی فرياد زد :  شما دقيقن زير آبشار نياگارا  قرار داريد . اگر سرو صدا را بگزاريد شما بوضاحت صدای آبشار نياگارا را ميشنويد .

____________________________________________________________________________________ 

 

پيشنهاد :

 

 خوب خواهد بود بسيار صادقانه نوعيت و مفردات همچو برنامه ها در کارت های دعوت درج گردد تا شايقين بدانند کجا ميروند و چرا بايد اشترک نمايند . نه اينکه با فريب نان و موسيقی ، رقص و پايکوبی مردم را جمع نموده سياهی لشکر بوجود آورند و معنا را  فدای شکل سازند .