ناتور رحمانی

 

همين صداست که جاويدانه ميماند ....

 

درشرايط سخت ناگوار و ازهم پاشيده گی همه ارزش ها موجوديت و تبارز فرد يا افراد آگاه ، جسور ، ژرفنگر و صادق غنيمت بزرگيست .  بهتر از لشکری جاهل ، زبون ، ريأکار ، درجازده و منفعت طلب که نان به نرخ روز خوردند و با جهل مرکب تنها ارقام واعداد را در مفاد شخصی و حق حصول آنرا به هر عنوان ممکن تا نهايت بربادی و بدبختی زنده جان ، زمين و زمان می شناسند ... آنها معتقد به لذت بردن و ارضاء نيمهء پايين بدنشان استند . برای اين هوس شيطانی و فروکش ناشدنی رنگ تزوير به چهره ميزنند و پشت دست به همه نجابت ها . آنها دلالان سود جوی اند که در بازار معامله و خود خواهی از آسمان تا ريسمان را ميفروشند .

راه روند فريب بکارند . زبان باز کنند دروغ بگويند . سوگند بخورند شرف بفروشند . تعهد شان مکر . ترحم شان قصاوت . دوستی شان بد دلی و عداوت باشد .

اين موجودات جهنمی و ابليس صفت که با تأسف و درد اکثريت هم اند باهمان شگرد های آموخته و آزموده  و افتراء بنام مردم داد از مردم ميزنند و برای بقای خويش ميثاق با خون و خاکستر می بندند وبا بی تفاوتی و سنگدلی به ويرانی شهرها ، نابودی تمدن ها و –

رژه تابوت ها وقحانه ميخندند ....

درين بحران اصالت و شخصيت و هنگامهء ناهنجار همگرايی جهت انتخاب و انتصاب . يا برای بريدن عبای مضحک به قامت ملتی نگران و اميدوار خاين نقش خادم را ايفا ميکند و جانی ادای ناجی را درمی آورد ... درين موزيم افکار منحط و تجمع عناصر سخيف و سفاک طنين صدای رسا ، باصلابت و مسؤولانهء ( بشردوست ) و شيرزنی مثل ( ملالی جويا ) از تبار ملالی ها ، ناهيد ها و ... مايه چشمداشت ملت برای غلبه و فيروزی حق بر باطل ميگردد و اطمنان قرارگرفتن وکيل شان در جايگاهء مطلوب که بلند تر فرياد زد : << اين جانيان نشسته در تالار که دست شان آلوده بخون مردم ا ست بايد محاکمه و مجازات شوند . اينها به هيچوجه نمی توانند نماينده های مردم مصيبت ديده و ستم کشيده باشند >>

صلابت اين صدا آنقدر صادقانه و شجاعانه بود که حتا فيسل های دانسور ماقبل تاريخ را لرزاند . آنکه عمری خود واسلافش در خدمت استبداد و ارتجاع قدم زده و به نفع رژيم های خودکامه و مستبد ضد منافع مردم قرار گرفته اند ... او باهمان شگرد های کهنه و رنگ باخته جهت خاموش ساختن صدای حقيقت و سرکوب عنصرآگاه با تبانی چند دستار و ريش ديگر ضجه کشيد : << اين زن کمونيست و شرانداز ا ست . او را ازين جا برون کنيد . دگر اجازه ندارد درين مجلس پا گزارد تا توبه ننموده ا ست ؟! >> معمولاً چنين بوده که اين ريأکارن به منبر رفته با صدور تکفير و اتهام ناروا صدای عدالتخواهی و آزادی بيان را ( که نبوده ) در آبگير آلوده و مکدر توبه و استغفارتطهر کرده اند بزعم خودشان !!

مگر صدای رسا و انوشه ( ملالی جويا ) بی هراس چهارگوش تالار را درنورديده و پژواک آن تا چهارسوی جهان بگوش فرد فرد عدالتخواه و آزادی دوست رسيد و همه همصدا و همسو فرياد کردند : حرف ملالی جويا حرف ماست . تقاضای شريفانه او جهت به محکمه کشيدن جنايتکاران جنگی که بنام نماينده های مردم بناحق درآن جايگاهء غنوده اند تقاضای ماست .

واين شير زن يکبار دگر در نخستين اجلاس نماينده گان با تجديد پيمان در پيشگاه ملت بخاطر تحقق بخشيدن خواست مردم اش ثابت ساخت که شرافت و رسالت ابداً در گروی خيانت و رزالت نخواهد ماند ... که جهان بکام ناکسان مباد .

به آرزوی شنيدن صدای عدالت طلبی فرزندان صديق و نماينده گان برحق مردم درآن تالار .

ما به وجود شما ميباليم ( ملالی جويا ) نماينده واقعی مردم در پارلمان ( ولسی جرگه) .